مشخصات شعر

سرخط معرفت

ای فروغ ازلی جلوه‌گر از افعالت!

صلوات ابدی بر تو و بر اعمالت!

 

می‌کند کسبِ جلالت، به جلال تو قسم!

کعبه‌ی ربّ جلیل از حرم اجلالت

 

سرخط معرفت فاطمیان از خطّت

مرکز منزلت هاشمیان از خالت

 

مَثَل بی‌مَثَلی بر تو چه زیباست! حسین!

که در آیینه‌ی دل‌هاست عیان، تمثالت

 

ای که هر انجمن از یاد تو خالی نبُوَد

جذبه‌ی عشق خدا ساخته مالامالت

 

آفتابی تو و بر نیزه و ویرانه و دیر

تافته در همه جا کوکبه‌ی اقبالت

 

در وداعی که به معراج خدا می‌رفتی

تو روان بودی و صد قافله دل، دنبالت

 

دل اطفال تو از سوز عطش سوخته بود

من فدای جگر سوخته‌ی اطفالت!

 

حالتی بود تو را بر سر هر کشته ولی

بود بر نعش علی، سخت‌ترین احوالت

 

در غم اصغر تو تسلیت آمد ز خدا

که در آن مرحله او داشت خبر  از حالت

 

در شگفتم که چرا بر سر پا مانده هنوز

آسمان دید چو بر روی زمین، پامالت

 

قبله‌ی عشق «مؤیّد» حرم توست، حسین!

ای فروزنده‌تر از شمس و قمر، اقبالت!

 

سرخط معرفت

ای فروغ ازلی جلوه‌گر از افعالت!

صلوات ابدی بر تو و بر اعمالت!

 

می‌کند کسبِ جلالت، به جلال تو قسم!

کعبه‌ی ربّ جلیل از حرم اجلالت

 

سرخط معرفت فاطمیان از خطّت

مرکز منزلت هاشمیان از خالت

 

مَثَل بی‌مَثَلی بر تو چه زیباست! حسین!

که در آیینه‌ی دل‌هاست عیان، تمثالت

 

ای که هر انجمن از یاد تو خالی نبُوَد

جذبه‌ی عشق خدا ساخته مالامالت

 

آفتابی تو و بر نیزه و ویرانه و دیر

تافته در همه جا کوکبه‌ی اقبالت

 

در وداعی که به معراج خدا می‌رفتی

تو روان بودی و صد قافله دل، دنبالت

 

دل اطفال تو از سوز عطش سوخته بود

من فدای جگر سوخته‌ی اطفالت!

 

حالتی بود تو را بر سر هر کشته ولی

بود بر نعش علی، سخت‌ترین احوالت

 

در غم اصغر تو تسلیت آمد ز خدا

که در آن مرحله او داشت خبر  از حالت

 

در شگفتم که چرا بر سر پا مانده هنوز

آسمان دید چو بر روی زمین، پامالت

 

قبله‌ی عشق «مؤیّد» حرم توست، حسین!

ای فروزنده‌تر از شمس و قمر، اقبالت!

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×