مشخصات شعر

غزل بی سر

شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
این‌گونه زخم خورده و بی سر بیاورم

 

 یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم
آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم

 

 یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی
این شعله را چگونه به دفتر بیاورم

 

 با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت
کاری نداشت واژۀ بهتر بیاورم

 

 وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر
گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم

 

 فصل عزا تمام شد؛ اما چگونه من
پیراهن عزای تو را دربیاورم

 

 تا می‌وزید نام تو پر می‌کشید دل
چیزی نمانده بود که پر دربیاورم

 

 نزدیک بود در تب گودال قتلگاه
از عرش ربنای تو سردربیاورم

 

 با اشک آمدم به وداعت که لااقل
آبی برایت این دم آخر بیاورم

 

 این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند
با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟

 

 آخر نشد که آب برایت بیاورند؟
این روضه را گذاشتم آخر بیاورم

 

 امسال هم دعای فرج، بی جواب ماند
من می‌روم برای تو یاور بیاورم

 

قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست
این بیت هم، سر غزلی که فدای توست

غزل بی سر

شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست
این‌گونه زخم خورده و بی سر بیاورم

 

 یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم
آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم

 

 یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی
این شعله را چگونه به دفتر بیاورم

 

 با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت
کاری نداشت واژۀ بهتر بیاورم

 

 وقف تو اشک‌ها و غزل‌هام، تا اگر
گفتی گواه عشق بیاور، بیاورم

 

 فصل عزا تمام شد؛ اما چگونه من
پیراهن عزای تو را دربیاورم

 

 تا می‌وزید نام تو پر می‌کشید دل
چیزی نمانده بود که پر دربیاورم

 

 نزدیک بود در تب گودال قتلگاه
از عرش ربنای تو سردربیاورم

 

 با اشک آمدم به وداعت که لااقل
آبی برایت این دم آخر بیاورم

 

 این واژه‌ها به کار رثایت نیامدند
با زخم‌های تو چه برابر بیاورم؟

 

 آخر نشد که آب برایت بیاورند؟
این روضه را گذاشتم آخر بیاورم

 

 امسال هم دعای فرج، بی جواب ماند
من می‌روم برای تو یاور بیاورم

 

قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست
این بیت هم، سر غزلی که فدای توست

۱ نظر
 
  • نصراله قادی ۱۳۹۳/۰۹/۲۲

    اجر همگی با آقا امام حسین (ع) ... التماس دعا

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×