مشخصات شعر

بیت‌الاحزان

باز گشتم با غم و محنت، قرین

یادم آمد از غم «امّ‌البنین»

 

شد ز دشت کربلا چون باخبر

«بیت‌الاحزان» در بقیعش شد مقر

 

گوشه‌ی «بیت‌الحَزَن» از غم نشست

چار نقش قبر در خاطر ببست

 

ای جوانان من! ای آزاد‌گان!

ای به راه حق، سر و جان دادگان!

 

حقّ یاری را ادا بنْموده‌اید

خویش را بر حق، فدا بنْموده‌اید

 

گر چه بر مادر بُوَد باری گران

داغ فرزندان نیکوتر ز جان

 

بر شما نبْوَد مرا این شور و شین

گریه‌ی من باشد از داغ حسین

 

چون که او مادر ندارد چون شما

تا بر او گرید به هر صبح و مسا

 

من به جای مادرش، افغان کنم

گریه بر آن شاه لب‌عطشان کنم

 

گریه کن، «آذر»! به احوال غمین

در عزا و زاریّ امّ‌البنین

بیت‌الاحزان

باز گشتم با غم و محنت، قرین

یادم آمد از غم «امّ‌البنین»

 

شد ز دشت کربلا چون باخبر

«بیت‌الاحزان» در بقیعش شد مقر

 

گوشه‌ی «بیت‌الحَزَن» از غم نشست

چار نقش قبر در خاطر ببست

 

ای جوانان من! ای آزاد‌گان!

ای به راه حق، سر و جان دادگان!

 

حقّ یاری را ادا بنْموده‌اید

خویش را بر حق، فدا بنْموده‌اید

 

گر چه بر مادر بُوَد باری گران

داغ فرزندان نیکوتر ز جان

 

بر شما نبْوَد مرا این شور و شین

گریه‌ی من باشد از داغ حسین

 

چون که او مادر ندارد چون شما

تا بر او گرید به هر صبح و مسا

 

من به جای مادرش، افغان کنم

گریه بر آن شاه لب‌عطشان کنم

 

گریه کن، «آذر»! به احوال غمین

در عزا و زاریّ امّ‌البنین

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×