مشخصات شعر

متاع بی‌شمار

ای مدینه! در تو ما را راه نیست

ره مده ما را که با ما شاه نیست

 

رفتم از تو با حسین بن علی

بی‌برادر آمدم، «لا‌تَقبَلی»

 

شرم‌سار از روی زهرا آمدم

رفته با یاران و تنها آمدم‌

 

رفتم از تو، داشت عبّاسم لوا

آمدم، کلثوم او دارد نوا

 

رفتم از تو، اکبرم هم‌راه بود

آمدم، با من ز لیلا رود‌رود

 

رفتم از تو، اصغرم در مهد ناز

آمدم، آه ربابم دل‌گداز

 

رفتم از تو، با رقیّه شادکام

آمدم، او مانْد در ویران شام

 

رفتم از تو، هم‌رهم بسیار کس

آمدم یک عابدین باقیّ و بس

 

ای مدینه! مدفن پاک رسول!

بی‌شه خوبان مکن ما را قبول

 

ای عزیزان! یادگار آورده‌ام

من متاع بی‌شمار آورده‌ام

 

دارم از آن یوسف گل‌گون‌بدن

بهر مادر، پاره‌پاره پیرهن

 

«چون ‌که گل رفت و گلستان شد خراب

بوی گل را از چه جویم؟ از گلاب» 

متاع بی‌شمار

ای مدینه! در تو ما را راه نیست

ره مده ما را که با ما شاه نیست

 

رفتم از تو با حسین بن علی

بی‌برادر آمدم، «لا‌تَقبَلی»

 

شرم‌سار از روی زهرا آمدم

رفته با یاران و تنها آمدم‌

 

رفتم از تو، داشت عبّاسم لوا

آمدم، کلثوم او دارد نوا

 

رفتم از تو، اکبرم هم‌راه بود

آمدم، با من ز لیلا رود‌رود

 

رفتم از تو، اصغرم در مهد ناز

آمدم، آه ربابم دل‌گداز

 

رفتم از تو، با رقیّه شادکام

آمدم، او مانْد در ویران شام

 

رفتم از تو، هم‌رهم بسیار کس

آمدم یک عابدین باقیّ و بس

 

ای مدینه! مدفن پاک رسول!

بی‌شه خوبان مکن ما را قبول

 

ای عزیزان! یادگار آورده‌ام

من متاع بی‌شمار آورده‌ام

 

دارم از آن یوسف گل‌گون‌بدن

بهر مادر، پاره‌پاره پیرهن

 

«چون ‌که گل رفت و گلستان شد خراب

بوی گل را از چه جویم؟ از گلاب» 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×