مشخصات شعر

برگشت کاروان کربلا

اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده‌ام، مادر!           

نسیم سردم و بوی خزان آورده‌ام، مادر!

 

نیاید کس به استقبال من زیرا که می‌سوزد             

ز هُرم شعله‌ای کز سوز جان آورده‌ام، مادر!

 

اگر من زنده برگشتم ز صحرای شهادت‌ها            

ز صدها مرگ تدریجی، نشان آورده‌ام، مادر!

 

رهانیدم ز توفان ستم‌ها کاروانی را         

که اینک بی‌امیر کاروان آورده‌ام، مادر!

 

حسینت را نیاوردم من و از داغ جان‌سوزش           

دل خونین و چشم خون‌فشان آورده‌ام، مادر!

 

به جا از یوسفت مانده است یک پیراهن خونین     

که با خون دل آن را ارمغان آورده‌ام، مادر!

 

کمک کن زینبت را تا کنار قبر پیغمبر      

که مانند تو جسمی ناتوان آورده‌ام، مادر! 

برگشت کاروان کربلا

اگر چه اشک گرمی ارمغان آورده‌ام، مادر!           

نسیم سردم و بوی خزان آورده‌ام، مادر!

 

نیاید کس به استقبال من زیرا که می‌سوزد             

ز هُرم شعله‌ای کز سوز جان آورده‌ام، مادر!

 

اگر من زنده برگشتم ز صحرای شهادت‌ها            

ز صدها مرگ تدریجی، نشان آورده‌ام، مادر!

 

رهانیدم ز توفان ستم‌ها کاروانی را         

که اینک بی‌امیر کاروان آورده‌ام، مادر!

 

حسینت را نیاوردم من و از داغ جان‌سوزش           

دل خونین و چشم خون‌فشان آورده‌ام، مادر!

 

به جا از یوسفت مانده است یک پیراهن خونین     

که با خون دل آن را ارمغان آورده‌ام، مادر!

 

کمک کن زینبت را تا کنار قبر پیغمبر      

که مانند تو جسمی ناتوان آورده‌ام، مادر! 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×