مشخصات شعر

اربعین

بنازم! آن که دائم گفت ‏وگوى کربلا دارد

دلى چون جابر اندر جست‏ وجوى کربلا دارد

 

دلش چون کربلا، کوى حسین است و نمى‏‌داند

که هم‌چون دوردستان، آرزوى کربلا دارد

 

به یاد کاروان اربعین با گریه مى‌‏گوید:

که هر جا هست زینب، رو به سوى کربلا دارد

 

اگر چه برده از این سرزمین، آخر دلى پُرخون

ولى دل‏بستگى از جان به کوى کربلا دارد

 

به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته

به کف، جامى لبالب از سبوى کربلا دارد

 

اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش

همى بوسیم خاکى را که بوى کربلا دارد

 

اگر خاک رهش بنْشست بر روى گنه‏کارى

گرامى مى‌‏شود، چون آبروى کربلا دارد

 

«نگارنده» از این رو گفته است و باز مى‏‌گوید:

بنازم آن که دائم گفت‏ وگوى کربلا دارد

 

اربعین

بنازم! آن که دائم گفت ‏وگوى کربلا دارد

دلى چون جابر اندر جست‏ وجوى کربلا دارد

 

دلش چون کربلا، کوى حسین است و نمى‏‌داند

که هم‌چون دوردستان، آرزوى کربلا دارد

 

به یاد کاروان اربعین با گریه مى‌‏گوید:

که هر جا هست زینب، رو به سوى کربلا دارد

 

اگر چه برده از این سرزمین، آخر دلى پُرخون

ولى دل‏بستگى از جان به کوى کربلا دارد

 

به یاد آن لب تشنه هنوز این عاشق خسته

به کف، جامى لبالب از سبوى کربلا دارد

 

اگر دست قضا مانع شد از رفتن به پابوسش

همى بوسیم خاکى را که بوى کربلا دارد

 

اگر خاک رهش بنْشست بر روى گنه‏کارى

گرامى مى‌‏شود، چون آبروى کربلا دارد

 

«نگارنده» از این رو گفته است و باز مى‏‌گوید:

بنازم آن که دائم گفت‏ وگوى کربلا دارد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×