مشخصات شعر

داغ جهان‏سوز

تا به میان نام و داستان حسین است

اشک به دامان دوستان حسین است

 

زار ز بیداد دى شده است، چو بلبل

آن که دلش، مرغ بوستان حسین است

 

دل شده در سینه خون، چو حقّۀ یاقوت

هست نمایان که این نشان حسین است

 

پشت فلک گر شکست و گشت جهان، پیر

بر اثر داغ نوجوان حسین است

 

تشنه به میدان برفت و تشنه‌‏تر آمد

تا زه‏جوانى چنان که جان حسین است

 

داشت چنان سوز تشنگى که نمى‌‏دید

دود عطش، ابر آسمان حسین است

 

آه! از آن دم که چشم تنگ زمانه

دید به کام على، زبان حسین است

 

آه! از آن دم که دید شبه پیمبر

خشک‏تر از کام او، دهان حسین است

 

شد به جِنان زین جهان ولیک هنوز این

داغ جهان‏سوز بر جَنان حسین است

 

هر که در این غم بریخت اشک به دامان

هم‏چو «نگارنده»، در امان حسین است

 

آن به فلک پا نهد به روز قیامت

کز دل و جان سر بر آستان حسین است

 

داغ جهان‏سوز

تا به میان نام و داستان حسین است

اشک به دامان دوستان حسین است

 

زار ز بیداد دى شده است، چو بلبل

آن که دلش، مرغ بوستان حسین است

 

دل شده در سینه خون، چو حقّۀ یاقوت

هست نمایان که این نشان حسین است

 

پشت فلک گر شکست و گشت جهان، پیر

بر اثر داغ نوجوان حسین است

 

تشنه به میدان برفت و تشنه‌‏تر آمد

تا زه‏جوانى چنان که جان حسین است

 

داشت چنان سوز تشنگى که نمى‌‏دید

دود عطش، ابر آسمان حسین است

 

آه! از آن دم که چشم تنگ زمانه

دید به کام على، زبان حسین است

 

آه! از آن دم که دید شبه پیمبر

خشک‏تر از کام او، دهان حسین است

 

شد به جِنان زین جهان ولیک هنوز این

داغ جهان‏سوز بر جَنان حسین است

 

هر که در این غم بریخت اشک به دامان

هم‏چو «نگارنده»، در امان حسین است

 

آن به فلک پا نهد به روز قیامت

کز دل و جان سر بر آستان حسین است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×