مشخصات شعر

تجدید خاطرات

بگْذشت چون که روز سیه‏‌فام کربلا

شد آشکار، منظرۀ شام کربلا

 

کوس رحیل چون زده شد هم‌چو نفخ صور

افتاد لرزه باز بر اندام کربلا

 

آل رسول عازم راهند و مى‌‏برند

سوغات و توشه از غم و آلام کربلا

 

لیلا به راه شام، نه آرام می‌گرفت

همراهش ار نبود، دل‏آرام کربلا

 

کامى نبُرد دشمن خون‏خوار زین نبَرد

چون داشت بر سنان، سر ناکام کربلا

 

زینب همى نمود ز دیدار هر سرى

تجدید خاطرات ز ایّام کربلا

 

گویى به عهده داشت، سر اطهر حسین

دل‏جویى و نوازش ایتام کربلا

 

سرخوش میان معرکه مى‏‌خواند شرح حال

نوشیده بود بس که مِى از جام کربلا

 

سر داد و سرفراز شد و کوفه رفت و شام

بازار شام بود، سرانجام کربلا

 

باطل بسان جغد شد آواره از میان

سیمرغ حق نشست چو بر بام کربلا

 

اى کاش! بر جبین «نگارنده» روز حشر

با خون دل نوشته شود نام کربلا

           

 

تجدید خاطرات

بگْذشت چون که روز سیه‏‌فام کربلا

شد آشکار، منظرۀ شام کربلا

 

کوس رحیل چون زده شد هم‌چو نفخ صور

افتاد لرزه باز بر اندام کربلا

 

آل رسول عازم راهند و مى‌‏برند

سوغات و توشه از غم و آلام کربلا

 

لیلا به راه شام، نه آرام می‌گرفت

همراهش ار نبود، دل‏آرام کربلا

 

کامى نبُرد دشمن خون‏خوار زین نبَرد

چون داشت بر سنان، سر ناکام کربلا

 

زینب همى نمود ز دیدار هر سرى

تجدید خاطرات ز ایّام کربلا

 

گویى به عهده داشت، سر اطهر حسین

دل‏جویى و نوازش ایتام کربلا

 

سرخوش میان معرکه مى‏‌خواند شرح حال

نوشیده بود بس که مِى از جام کربلا

 

سر داد و سرفراز شد و کوفه رفت و شام

بازار شام بود، سرانجام کربلا

 

باطل بسان جغد شد آواره از میان

سیمرغ حق نشست چو بر بام کربلا

 

اى کاش! بر جبین «نگارنده» روز حشر

با خون دل نوشته شود نام کربلا

           

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×