مشخصات شعر

شرار خیمه

 

«زاغ چون شرم ندارد که نهد پا بر گُل

بلبلان را سزد ار دامن خارى گیرند»

 

زین میان، اى پسر سعد! بدین قوم تو گوى

تا از این غرقه به خون گشته، کنارى گیرند

 

کى روا باشد کز تیغ و سنان، دایره‌‏وار

گرد این نقطۀ توحید، حصارى گیرند؟

 

ابرسان اشک بباریم بر این لاله‌رخان

اگر این خاروَشان از پى کارى گیرند

 

کودکان را چو قرار از کف و صبر از دل شد

بگذارید که تا راه فرارى گیرند

 

غم این تازه جوانان همه را خواهد سوخت

پس چه حاجت که در این خیمه، شرارى گیرند؟

 

شرار خیمه

 

«زاغ چون شرم ندارد که نهد پا بر گُل

بلبلان را سزد ار دامن خارى گیرند»

 

زین میان، اى پسر سعد! بدین قوم تو گوى

تا از این غرقه به خون گشته، کنارى گیرند

 

کى روا باشد کز تیغ و سنان، دایره‌‏وار

گرد این نقطۀ توحید، حصارى گیرند؟

 

ابرسان اشک بباریم بر این لاله‌رخان

اگر این خاروَشان از پى کارى گیرند

 

کودکان را چو قرار از کف و صبر از دل شد

بگذارید که تا راه فرارى گیرند

 

غم این تازه جوانان همه را خواهد سوخت

پس چه حاجت که در این خیمه، شرارى گیرند؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×