مشخصات شعر

دستاس را باید به خدمتکار بسپاری

نیت نمودی خویش را بر یار بسپاری

جان را به جانان با تن تبدار بسپاری

 

باید که مرهم روی زخم خویش بگذاری

سردرد خود را دست این دستار بسپاری

 

دستاس کردن با پر زخمی نمی‌سازد

دستاس را باید به خدمتکار بسپاری

 

سجاده و چادر نمازت را به زینب با

توصیۀ الجار ثم الدار بسپاری

 

وقتی لباست رازدار زخم‌هایت نیست

باید به دختر یک به یک اسرار بسپاری

 

این رازداری را علاوه بر پرستارت

باید به دیوار و در و مسمار بسپاری

 

وقتی شکسته شانه‌ات، زلف حسینت را

باید به دست پنچه بالاجبار بسپاری

 

حیفت نمی‌آید گلوی آهوی خود را

در قتلگاهی دست یک کفتار بسپاری

 

دستاس را باید به خدمتکار بسپاری

نیت نمودی خویش را بر یار بسپاری

جان را به جانان با تن تبدار بسپاری

 

باید که مرهم روی زخم خویش بگذاری

سردرد خود را دست این دستار بسپاری

 

دستاس کردن با پر زخمی نمی‌سازد

دستاس را باید به خدمتکار بسپاری

 

سجاده و چادر نمازت را به زینب با

توصیۀ الجار ثم الدار بسپاری

 

وقتی لباست رازدار زخم‌هایت نیست

باید به دختر یک به یک اسرار بسپاری

 

این رازداری را علاوه بر پرستارت

باید به دیوار و در و مسمار بسپاری

 

وقتی شکسته شانه‌ات، زلف حسینت را

باید به دست پنچه بالاجبار بسپاری

 

حیفت نمی‌آید گلوی آهوی خود را

در قتلگاهی دست یک کفتار بسپاری

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×