مشخصات شعر

پیشامد زیبا

گرچه روزی تلخ‌تر از روز عاشورا نبود
آنچه ما دیدیم جز پیشامدی زیبا نبود


عشق می‌فرمود: «باید رفت»، می‌رفتند و هیچ
بیم‌شان از تیرهای تلخ و بی‌پروا نبود


خیمه‌ها از مرد خالی می‌شد، اما همچنان
اهل بیت عشق در مردانگی تنها نبود


آفتاب ظهر عاشورا به سختی می‌گریست
کودکان لب‌تشنه بودند و کسی سقّا نبود


آسمان می‌سوخت از داغی که بر دل داشت، آه
کودکی آتش به دامن می‌شد و بابا نبود


کاروان کم‌کم به سمت ناکجا می‌رفت و کاش
بازگشتی این سفر را باز از آنجا نبود

پیشامد زیبا

گرچه روزی تلخ‌تر از روز عاشورا نبود
آنچه ما دیدیم جز پیشامدی زیبا نبود


عشق می‌فرمود: «باید رفت»، می‌رفتند و هیچ
بیم‌شان از تیرهای تلخ و بی‌پروا نبود


خیمه‌ها از مرد خالی می‌شد، اما همچنان
اهل بیت عشق در مردانگی تنها نبود


آفتاب ظهر عاشورا به سختی می‌گریست
کودکان لب‌تشنه بودند و کسی سقّا نبود


آسمان می‌سوخت از داغی که بر دل داشت، آه
کودکی آتش به دامن می‌شد و بابا نبود


کاروان کم‌کم به سمت ناکجا می‌رفت و کاش
بازگشتی این سفر را باز از آنجا نبود

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×