مشخصات شعر

به‌ وقت گلو

به بام بر شده‌ام، از سپیدۀ تو بگویم

اذان به وقت گلوی بریدۀ تو بگویم

 

اذان به وقت گلویی که قطعه‌قطعه، غزل شد

غزل‌غزل شده‌ام تا قصیدۀ تو بگویم

 

غزل‌غزل شده‌ام، ای شهید عشق! که چون گل

ز عاشقان گریبان‌دریدۀ تو بگویم

 

هزار مرتبه آتش شدم، نشد که غروبی

ز خیمه‌های به آتش‌کشیدۀ تو بگویم

 

خوشا هماره نمازی! که حمد، مدح تو باشد

به جای سوره، صفات حمیدۀ تو بگویم

 

به بام بر شده‌ام با عقیق، آینه، سبزه

مگر ز دیدن ماه ندیدۀ تو بگویم

 

به بام بر شده‌ام تشنه، با صدای بریده

اذان به وقت گلوی بریدۀ تو بگویم

 

به‌ وقت گلو

به بام بر شده‌ام، از سپیدۀ تو بگویم

اذان به وقت گلوی بریدۀ تو بگویم

 

اذان به وقت گلویی که قطعه‌قطعه، غزل شد

غزل‌غزل شده‌ام تا قصیدۀ تو بگویم

 

غزل‌غزل شده‌ام، ای شهید عشق! که چون گل

ز عاشقان گریبان‌دریدۀ تو بگویم

 

هزار مرتبه آتش شدم، نشد که غروبی

ز خیمه‌های به آتش‌کشیدۀ تو بگویم

 

خوشا هماره نمازی! که حمد، مدح تو باشد

به جای سوره، صفات حمیدۀ تو بگویم

 

به بام بر شده‌ام با عقیق، آینه، سبزه

مگر ز دیدن ماه ندیدۀ تو بگویم

 

به بام بر شده‌ام تشنه، با صدای بریده

اذان به وقت گلوی بریدۀ تو بگویم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×