مشخصات شعر

سر یا پیکر؟

پیکر هزار پاره و بر نوک نی سرش

گویم ز سرگذشت سرش یا ز پیکرش؟

 

گویم گر از سرش، سر او را بُرید شمر

در پیشِ چشمِ زینبِ غم‌دیده، خواهرش

 

گویم اگر ز پیکر او، کرد ابن سعد

از خاک ره ز ضرب سُم اسب بسترش

 

با ساربان به غیر محبّت چه کرده بود؟

کز بهر زر، نمود جدا، دست اطهرش

 

تقصیر او چه بود؟ ندانم که تا سه روز

از خاک برنداشت، کسی جسم انورش

 

آه از دمی! که او ز عطش داد جان و بود

شطّ فرات، موج‌زنان در برابرش

 

فریاد دخترش به فلک شد ز قحط آب

با آن ‌که بود آب روان، مَهر مادرش

 

او نیم‌جان چو بسملِ در خون‌ تپان و‌لیک

این یک به تیر می‌زد و آن یک به خنجرش

 

رخشنده گشت، کوکب «جودی»، چو آفتاب

افکند تا ز مهر حسین، سایه بر سرش

 

سر یا پیکر؟

پیکر هزار پاره و بر نوک نی سرش

گویم ز سرگذشت سرش یا ز پیکرش؟

 

گویم گر از سرش، سر او را بُرید شمر

در پیشِ چشمِ زینبِ غم‌دیده، خواهرش

 

گویم اگر ز پیکر او، کرد ابن سعد

از خاک ره ز ضرب سُم اسب بسترش

 

با ساربان به غیر محبّت چه کرده بود؟

کز بهر زر، نمود جدا، دست اطهرش

 

تقصیر او چه بود؟ ندانم که تا سه روز

از خاک برنداشت، کسی جسم انورش

 

آه از دمی! که او ز عطش داد جان و بود

شطّ فرات، موج‌زنان در برابرش

 

فریاد دخترش به فلک شد ز قحط آب

با آن ‌که بود آب روان، مَهر مادرش

 

او نیم‌جان چو بسملِ در خون‌ تپان و‌لیک

این یک به تیر می‌زد و آن یک به خنجرش

 

رخشنده گشت، کوکب «جودی»، چو آفتاب

افکند تا ز مهر حسین، سایه بر سرش

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×