مشخصات شعر

مظلوم کربلا

می‌میرم و عطش، جگرم پاره‌پاره کرد

بسته به روی عترت من، راه چاره کرد

 

دود است، پیش چشم من این آسمان، بلی

طفلم ز اشک، دامن من، پُر ستاره کرد

 

گوش ار دهید، «وا عطشا»ی حریم من

از قحط آب، آب، دل سنگ خاره کرد

 

من نسل احمدم که ز بیداد، بر تنم

زخم آن ‌قَدَر رسیده که نتْوان شماره کرد

 

بالا گرفته تشنگی آن‌ قدْر در حرم

کآخر اثر به کودکِ در گاهواره کرد

 

آب است، مَهر مادر من، از چه رو فلک

تیر سه شعبه، سهم من و شیر‌خواره کرد؟

 

تا گفت سبط احمدم و پور فاطمه

ناگاه ابن سعد به لشگر، اشاره کرد

 

گفتا که هلهله بنمایید و کف زنید

فریادِ آن سپاه، زمین پُر شراره کرد

 

با یک اشارۀ دگرِ آن پلید دون

یک‌ سو پیاده حمله و یک‌ سو سواره کرد

 

با تیغ و تیر و نیزه و شمشیر و سنگ و چوب

از بس زدند بر بدنش، خون، فواره کرد

 

لشگر به فکر کشتنِ «مظلوم» کربلا

شه، گرم عشق‌بازی و زینب، نظاره کرد

 

مظلوم کربلا

می‌میرم و عطش، جگرم پاره‌پاره کرد

بسته به روی عترت من، راه چاره کرد

 

دود است، پیش چشم من این آسمان، بلی

طفلم ز اشک، دامن من، پُر ستاره کرد

 

گوش ار دهید، «وا عطشا»ی حریم من

از قحط آب، آب، دل سنگ خاره کرد

 

من نسل احمدم که ز بیداد، بر تنم

زخم آن ‌قَدَر رسیده که نتْوان شماره کرد

 

بالا گرفته تشنگی آن‌ قدْر در حرم

کآخر اثر به کودکِ در گاهواره کرد

 

آب است، مَهر مادر من، از چه رو فلک

تیر سه شعبه، سهم من و شیر‌خواره کرد؟

 

تا گفت سبط احمدم و پور فاطمه

ناگاه ابن سعد به لشگر، اشاره کرد

 

گفتا که هلهله بنمایید و کف زنید

فریادِ آن سپاه، زمین پُر شراره کرد

 

با یک اشارۀ دگرِ آن پلید دون

یک‌ سو پیاده حمله و یک‌ سو سواره کرد

 

با تیغ و تیر و نیزه و شمشیر و سنگ و چوب

از بس زدند بر بدنش، خون، فواره کرد

 

لشگر به فکر کشتنِ «مظلوم» کربلا

شه، گرم عشق‌بازی و زینب، نظاره کرد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×