مشخصات شعر

شهید «اولوا العزم»

آن شب که بُرید از نفس خود، کفنت را

پیچید در اندوه، خداوند، تنت را

 

می‌خواست شهیدان «اولوا العزم» ببینند

افتاده به‌خون، بی‌سر و عریان، بدنت را

 

لب را به کدامین رگ بی‌تاب گذارد؟

آن کس که هوس کرد ببوسد، دهنت را

 

چرخید و به تن کرد زمین، ماه محرّم

در هیأت زنجیرزنان، پیرهنت را

 

می‌ترسم از این قوم که لب‌تشنه بمیرند

گر شرح دهم، شیوۀ پرپر زدنت را

 

شهید «اولوا العزم»

آن شب که بُرید از نفس خود، کفنت را

پیچید در اندوه، خداوند، تنت را

 

می‌خواست شهیدان «اولوا العزم» ببینند

افتاده به‌خون، بی‌سر و عریان، بدنت را

 

لب را به کدامین رگ بی‌تاب گذارد؟

آن کس که هوس کرد ببوسد، دهنت را

 

چرخید و به تن کرد زمین، ماه محرّم

در هیأت زنجیرزنان، پیرهنت را

 

می‌ترسم از این قوم که لب‌تشنه بمیرند

گر شرح دهم، شیوۀ پرپر زدنت را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×