مشخصات شعر

سجود عشق

بیا از خاک بردار و به دامانت، سرم بگذار

به پیش چشم دشمن، پای بر چشم ترم بگذار

 

اگر چشمم پُر از خون است و جایی بهر پایت نیست

بیا چشم انتظارم، پا به چشم دیگرم بگذار

 

مرا در کودکی مادر، بلا‌گردان تو گردانْد

به پاداش خلوصش، منّتی بر مادرم بگذار

 

به شُکر این ‌که گشتم کُشته‌ات بر سجده افتادم

بیا و مُهرِ مِهرت بر نماز‌ آخرم بگذار

 

سجودِ عشق، طولانی است، من سر بر نمی‌دارم

اگر خواهی سر افرازم، بیا پا بر سرم بگذار

 

عَلَم افتاده سویی، مشک سویی، دست‌ها سویی

ز هم پاشیده شد، شیرازه‌‌ای بر دفترم بگذار

 

به دوشِ خود، عَلَم‌آسا نهادم بارِ عشقت را

پس از من، هم‌چو بار غم به دوش خواهرم بگذار

 

بیا پروانه‌ی پروانه را، ای شمع! امضا کن

سرافرازم کن و پا بر سر خاکسترم بگذار

 

سجود عشق

بیا از خاک بردار و به دامانت، سرم بگذار

به پیش چشم دشمن، پای بر چشم ترم بگذار

 

اگر چشمم پُر از خون است و جایی بهر پایت نیست

بیا چشم انتظارم، پا به چشم دیگرم بگذار

 

مرا در کودکی مادر، بلا‌گردان تو گردانْد

به پاداش خلوصش، منّتی بر مادرم بگذار

 

به شُکر این ‌که گشتم کُشته‌ات بر سجده افتادم

بیا و مُهرِ مِهرت بر نماز‌ آخرم بگذار

 

سجودِ عشق، طولانی است، من سر بر نمی‌دارم

اگر خواهی سر افرازم، بیا پا بر سرم بگذار

 

عَلَم افتاده سویی، مشک سویی، دست‌ها سویی

ز هم پاشیده شد، شیرازه‌‌ای بر دفترم بگذار

 

به دوشِ خود، عَلَم‌آسا نهادم بارِ عشقت را

پس از من، هم‌چو بار غم به دوش خواهرم بگذار

 

بیا پروانه‌ی پروانه را، ای شمع! امضا کن

سرافرازم کن و پا بر سر خاکسترم بگذار

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×