مشخصات شعر

آبروی دریا

بغض او، در گلوی دریا بود

اشک او، آبروی دریا بود

 

یک طرف، بانگ تشنگان حرم

یک طرف، های و هوی دریا بود

 

بوسه دادن به مشکِ خالی او

واپسین آرزوی دریا بود

 

چون نسیم آمد و سبک پر زد

آفتابی که روی دریا بود

 

بوی مرطوب گریه می‌آمد

چشم او باز، سوی دریا بود

 

داشت دریا ز تشنگی می‌مُرد

کاشکی! او عموی دریا بود

 

روی ساحل، دو بال خون‌آلود

یادگاری ز قوی دریا بود

 

آبروی دریا

بغض او، در گلوی دریا بود

اشک او، آبروی دریا بود

 

یک طرف، بانگ تشنگان حرم

یک طرف، های و هوی دریا بود

 

بوسه دادن به مشکِ خالی او

واپسین آرزوی دریا بود

 

چون نسیم آمد و سبک پر زد

آفتابی که روی دریا بود

 

بوی مرطوب گریه می‌آمد

چشم او باز، سوی دریا بود

 

داشت دریا ز تشنگی می‌مُرد

کاشکی! او عموی دریا بود

 

روی ساحل، دو بال خون‌آلود

یادگاری ز قوی دریا بود

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×