مشخصات شعر

آینۀ کوثر

ای روزگار سفله! علی ‌اکبر است، این

آیینۀ ملاحت پیغمبر است، این

 

بابش امام مطلق و جدّش رسول حق

از تیرۀ شریف‌ترین مادر است، این

 

دُردانۀ عزیز حسین است، این جوان

ماه علی ‌نشان و علی ‌گوهر است، این

 

تیغش چه می‌زنید؟ به خونش چه می‌کشید؟

آخر ز احمد آینه‌ای دیگر است، این

 

ای سفلگان! هر آینه باور که می‌کند؟

لب‌تشنه است و آینۀ کوثر است، این

 

ای کوفیان! که در ظلمات است، جانتان

ماه تمام، آیت روشن‌گر است، این

 

این هدیۀ حسین به دامان فاطمه ا‌ست

شاخ شکسته‌ است، گل پرپر است، این

 

گر چشم آهوانۀ او، خون گرفته است

صبح بهشت در نظرش مضمر است، این

 

راوی نوشت: یاد حرم کرد و باز گشت

نزد حسین آمد و گرم نیاز گشت

 

 

آینۀ کوثر

ای روزگار سفله! علی ‌اکبر است، این

آیینۀ ملاحت پیغمبر است، این

 

بابش امام مطلق و جدّش رسول حق

از تیرۀ شریف‌ترین مادر است، این

 

دُردانۀ عزیز حسین است، این جوان

ماه علی ‌نشان و علی ‌گوهر است، این

 

تیغش چه می‌زنید؟ به خونش چه می‌کشید؟

آخر ز احمد آینه‌ای دیگر است، این

 

ای سفلگان! هر آینه باور که می‌کند؟

لب‌تشنه است و آینۀ کوثر است، این

 

ای کوفیان! که در ظلمات است، جانتان

ماه تمام، آیت روشن‌گر است، این

 

این هدیۀ حسین به دامان فاطمه ا‌ست

شاخ شکسته‌ است، گل پرپر است، این

 

گر چشم آهوانۀ او، خون گرفته است

صبح بهشت در نظرش مضمر است، این

 

راوی نوشت: یاد حرم کرد و باز گشت

نزد حسین آمد و گرم نیاز گشت

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×