مشخصات شعر

نور دیده

به حکم آن که پدر را، پسر گذارد دِیْن

خدای خواست پسر از خلیل و داد حسین

 

به ‌صورتی چو مه بدر، جا به‌ معرکه ساخت

تو گفتی او چو علی بود و کربلا، چو حنین

 

رسید چون به ‌وداع حرم به ‌ناله، رسید

به ‌قدسیان ز حریم حسین، شیون و شین

 

ز تیغ، فرق علی چون ز تیغ، فرق علی

چنان شکافت که فرقی نماند «فی ما بین»

 

فغان کشید که دریاب نور چشمت را

شنید نور دهِ چشم سیّد ثقلین

 

شتافت جانب میدان و نور دیده نیافت

چه‌ گویم؟ آه! چه آمد بر آن ضیاء دو عین

 

به جست‌وجوی پسر هر زمان به‌ سر می‌زد

خروشِ «یا وَلَدی اَیْنَ اَنْتَ» بر می‌زد

 

نور دیده

به حکم آن که پدر را، پسر گذارد دِیْن

خدای خواست پسر از خلیل و داد حسین

 

به ‌صورتی چو مه بدر، جا به‌ معرکه ساخت

تو گفتی او چو علی بود و کربلا، چو حنین

 

رسید چون به ‌وداع حرم به ‌ناله، رسید

به ‌قدسیان ز حریم حسین، شیون و شین

 

ز تیغ، فرق علی چون ز تیغ، فرق علی

چنان شکافت که فرقی نماند «فی ما بین»

 

فغان کشید که دریاب نور چشمت را

شنید نور دهِ چشم سیّد ثقلین

 

شتافت جانب میدان و نور دیده نیافت

چه‌ گویم؟ آه! چه آمد بر آن ضیاء دو عین

 

به جست‌وجوی پسر هر زمان به‌ سر می‌زد

خروشِ «یا وَلَدی اَیْنَ اَنْتَ» بر می‌زد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×