مشخصات شعر

قران ماه و مهر

ز بس دارم به ‌دل شوق سر کوی علی ‌اکبر

دهم جان از صبا، گر بشْنوم بوی علی ‌اکبر

 

به یاد کاکل مشگین و گیسوی پریشانش

دلی دارم ز غم، آشفته، چون موی علی ‌اکبر

 

هلال‌آسا ز بار غم، کمان شد قامت لیلا

چو از شمشیر کین بشْکافت، ابروی علی‌ اکبر

 

به‌ جز نوک سنان ننْمود، کس دل‌جویی بابش

نشان تیر چون شد، قدّ دل‌جوی علی ‌اکبر

 

دل سوزان، پریشان‌حال آمد از حرم بیرون

چو زینب غرقه در خون دید، گیسوی علی ‌اکبر

 

قِران مهر و مه شد در زمین، چون در دم آخر

حسین بنْهاد روی خویش بر روی علی ‌اکبر

 

به شاه دین، بلی؛ شد کار، تنگ آن ‌دم ز اعدایش

که در جنگ اوفتاد از کار، بازوی علی‌ اکبر

 

چو فردای قیامت هر غلامی هست با مولا

«صفا»، همراه «جودی» می‌رود، سوی علی ‌اکبر

 

قران ماه و مهر

ز بس دارم به ‌دل شوق سر کوی علی ‌اکبر

دهم جان از صبا، گر بشْنوم بوی علی ‌اکبر

 

به یاد کاکل مشگین و گیسوی پریشانش

دلی دارم ز غم، آشفته، چون موی علی ‌اکبر

 

هلال‌آسا ز بار غم، کمان شد قامت لیلا

چو از شمشیر کین بشْکافت، ابروی علی‌ اکبر

 

به‌ جز نوک سنان ننْمود، کس دل‌جویی بابش

نشان تیر چون شد، قدّ دل‌جوی علی ‌اکبر

 

دل سوزان، پریشان‌حال آمد از حرم بیرون

چو زینب غرقه در خون دید، گیسوی علی ‌اکبر

 

قِران مهر و مه شد در زمین، چون در دم آخر

حسین بنْهاد روی خویش بر روی علی ‌اکبر

 

به شاه دین، بلی؛ شد کار، تنگ آن ‌دم ز اعدایش

که در جنگ اوفتاد از کار، بازوی علی‌ اکبر

 

چو فردای قیامت هر غلامی هست با مولا

«صفا»، همراه «جودی» می‌رود، سوی علی ‌اکبر

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×