مشخصات شعر

انداخته بر جادۀ فردا نظرش را

در کوچه گرفتند اگر دور و برش را
چیدند اگر زخم‌ترین بال و پرش را

 

این ارث علی دوست‌ترین‌های قبیله ست
جا داشت در این شهر ببیند اثرش را

 

محراب همین پیرزن کوفه چه خوب است
تا اینکه به پایان برساند سحرش را

 

این بار به جای گرۀ سبز نگاهش
می‌بست سر نافله بار سفرش را

 

این کوفه نشینان که گهی بام نشینند
با سنگ شکستند سر رهگذرش را

 

دلواپس امروز غریبی خودش نیست
انداخته بر جادۀ فردا نظرش را

 

مشغول زیارت شده آهسته بنالید
این مرد که بر دست گرفته ست سرش را

 

انداخته بر جادۀ فردا نظرش را

در کوچه گرفتند اگر دور و برش را
چیدند اگر زخم‌ترین بال و پرش را

 

این ارث علی دوست‌ترین‌های قبیله ست
جا داشت در این شهر ببیند اثرش را

 

محراب همین پیرزن کوفه چه خوب است
تا اینکه به پایان برساند سحرش را

 

این بار به جای گرۀ سبز نگاهش
می‌بست سر نافله بار سفرش را

 

این کوفه نشینان که گهی بام نشینند
با سنگ شکستند سر رهگذرش را

 

دلواپس امروز غریبی خودش نیست
انداخته بر جادۀ فردا نظرش را

 

مشغول زیارت شده آهسته بنالید
این مرد که بر دست گرفته ست سرش را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×