مشخصات شعر

جواب سه پهلو

مادر، نه طفل تشنه‌ی خود را به باب داد

مهتاب را فلک، به کفِ آفتاب داد

 

چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحم دید

چشمش به لعلِ خشکِ وی از اشک، آب داد

 

بر طفل و بابِ او، چو جوابی نداد کس

یک تیر، هر دو را به سه پهلو، جواب داد

 

خون گلوی طفل نه، ایثار را ببین

آن گُل نخورْد آب و به گلچین، گلاب داد

 

هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم

آبی به گل نداد ولی گل به آب داد

 

پرپر چو مُرغ می‌زد و تا پر نشسته، تیر

امّا به خنده، باز تسلّای باب داد

 

او خنده کرد و عالم از این خنده، گریه کرد

نگْرفت آب و، آب به چشمِ سحاب داد

 

اصغر به لای‌لای ندارد نیاز و تیر

او را به خواب بُرد و به مهدِ تراب داد

 

جواب سه پهلو

مادر، نه طفل تشنه‌ی خود را به باب داد

مهتاب را فلک، به کفِ آفتاب داد

 

چون قحط آب، قحط وفا، قحط رحم دید

چشمش به لعلِ خشکِ وی از اشک، آب داد

 

بر طفل و بابِ او، چو جوابی نداد کس

یک تیر، هر دو را به سه پهلو، جواب داد

 

خون گلوی طفل نه، ایثار را ببین

آن گُل نخورْد آب و به گلچین، گلاب داد

 

هم عندلیب سوخت و هم باغبان که خصم

آبی به گل نداد ولی گل به آب داد

 

پرپر چو مُرغ می‌زد و تا پر نشسته، تیر

امّا به خنده، باز تسلّای باب داد

 

او خنده کرد و عالم از این خنده، گریه کرد

نگْرفت آب و، آب به چشمِ سحاب داد

 

اصغر به لای‌لای ندارد نیاز و تیر

او را به خواب بُرد و به مهدِ تراب داد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×