مشخصات شعر

گل بی‌‌گلاب

 

اگر چه لعل تو، آب و تن تو، تاب ندارد

دلت هوای دگر، غیر روی باب ندارد

 

تو آن نه‌ای که جواب عموی خویش نگویی

لَبت ز بی‌رَمَقی، نیروی جواب ندارد

 

نمی‌رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت

که چشمِ قابلِ پایِ تو را رکاب ندارد

 

دو نرگس تو به خوابند و مادر تو نداند

که بخت او، سرِ برخاستن ز خواب ندارد

 

اگر شده تن تو، پایمال اسب، چه باکت؟

که غم ز بوتۀ آتش، طلای ناب ندارد

 

ولی بگوی به گلچین، تلاش بیهُده داری

گلی که آب نخورده، دگر گلاب ندارد

 

ذبیح، پا به زمین سود و یافت چشمۀ زمزم

تو پا مَسای، عمو دسترس به آب ندارد

 

گل بی‌‌گلاب

 

اگر چه لعل تو، آب و تن تو، تاب ندارد

دلت هوای دگر، غیر روی باب ندارد

 

تو آن نه‌ای که جواب عموی خویش نگویی

لَبت ز بی‌رَمَقی، نیروی جواب ندارد

 

نمی‌رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت

که چشمِ قابلِ پایِ تو را رکاب ندارد

 

دو نرگس تو به خوابند و مادر تو نداند

که بخت او، سرِ برخاستن ز خواب ندارد

 

اگر شده تن تو، پایمال اسب، چه باکت؟

که غم ز بوتۀ آتش، طلای ناب ندارد

 

ولی بگوی به گلچین، تلاش بیهُده داری

گلی که آب نخورده، دگر گلاب ندارد

 

ذبیح، پا به زمین سود و یافت چشمۀ زمزم

تو پا مَسای، عمو دسترس به آب ندارد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×