مشخصات شعر

فیض‌ جان‌نثاری

سلام ما به «زُهیر» و دلاوری‌هایش!

که بود شاهد عشق حسین و مولایش

 

هر آن ‌چه خواست که سر پیچد از کمند حسین

نشد که داشت به دل، جذبۀ تولّایش

 

گذشت از ره عثمانی و حسینی شد

چنان که از دل و جان سر سپُرد در پایش

 

کسی که در ره قرآن و یاری از اسلام

هزار بار شهادت بُدی تمنّایش

 

شهادتش به جبین، داغ سرفرازی زد

چو دید آن همه ایثار و فضل و تقوایش

 

سعادتِ ابد از فیضِ جانْ‌نثاری یافت

که قطره بود ولی عشق کرد، دریایش

 

گرفت اوج به افلاک با دعای حسین

که ریخت خون شریفش به کربلای حسین

 

 

فیض‌ جان‌نثاری

سلام ما به «زُهیر» و دلاوری‌هایش!

که بود شاهد عشق حسین و مولایش

 

هر آن ‌چه خواست که سر پیچد از کمند حسین

نشد که داشت به دل، جذبۀ تولّایش

 

گذشت از ره عثمانی و حسینی شد

چنان که از دل و جان سر سپُرد در پایش

 

کسی که در ره قرآن و یاری از اسلام

هزار بار شهادت بُدی تمنّایش

 

شهادتش به جبین، داغ سرفرازی زد

چو دید آن همه ایثار و فضل و تقوایش

 

سعادتِ ابد از فیضِ جانْ‌نثاری یافت

که قطره بود ولی عشق کرد، دریایش

 

گرفت اوج به افلاک با دعای حسین

که ریخت خون شریفش به کربلای حسین

 

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×