مشخصات شعر

حبیب ومحبوب

حسین در صف هیجا، چو در نماز آمد

«حبیب»، پیش بلایش به پیشواز آمد

 

ز سینه ساخت سپر، تا امام عاشورا

پی نماز به درگاه بی‌نیاز آمد

 

چه راز بود میان «حبیب» و محبوبش؟

چنین که قبلۀ آن قبله‌گاه راز آمد

 

حسین، گرم نماز و «حبیب»، غرق نیاز

زهی نیاز که برتر ز هر نماز آمد!

 

نماز اوّل وقت «حبیب»، جان‌بازی است

بر او سلام! که این‌گونه عشق‌باز آمد

 

خرید تیر بلای حبیبِ خود بر جان

اگر ز پای درافتاد، سرفراز آمد

 

«حبیب»! ای سر و جان برخی‌ات به این آهنگ

«مؤیّد» است که بر درگه تو، باز آمد

 

حبیب ومحبوب

حسین در صف هیجا، چو در نماز آمد

«حبیب»، پیش بلایش به پیشواز آمد

 

ز سینه ساخت سپر، تا امام عاشورا

پی نماز به درگاه بی‌نیاز آمد

 

چه راز بود میان «حبیب» و محبوبش؟

چنین که قبلۀ آن قبله‌گاه راز آمد

 

حسین، گرم نماز و «حبیب»، غرق نیاز

زهی نیاز که برتر ز هر نماز آمد!

 

نماز اوّل وقت «حبیب»، جان‌بازی است

بر او سلام! که این‌گونه عشق‌باز آمد

 

خرید تیر بلای حبیبِ خود بر جان

اگر ز پای درافتاد، سرفراز آمد

 

«حبیب»! ای سر و جان برخی‌ات به این آهنگ

«مؤیّد» است که بر درگه تو، باز آمد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×