مشخصات شعر

غریب‌تر

شبی که دیدۀ خود، پُر‌ ستاره می‌کردم

برای غربت دل، فکر چاره می‌کردم

 

به دانه‌های چو تسبیحِ اشک در دستم

برای آمدنت، استخاره می‌کردم

 

نماز عاشقی من، شکسته شد امّا

سلام بر تو ز «دار ‌الاماره» می‌کردم

 

من از محلّۀ آهن‌گران بی‌احساس

گذر نمودم و دل، پُر شراره می‌کردم

 

یکی سفارش تیر سه شعبه‌ای می‌داد

دعا برای سرِ شیر‌خواره می‌کردم

 

غریب‌تر ز دلم، روزگار چون می‌خواست

به کودکان غریبم، اشاره می‌کردم

غریب‌تر

شبی که دیدۀ خود، پُر‌ ستاره می‌کردم

برای غربت دل، فکر چاره می‌کردم

 

به دانه‌های چو تسبیحِ اشک در دستم

برای آمدنت، استخاره می‌کردم

 

نماز عاشقی من، شکسته شد امّا

سلام بر تو ز «دار ‌الاماره» می‌کردم

 

من از محلّۀ آهن‌گران بی‌احساس

گذر نمودم و دل، پُر شراره می‌کردم

 

یکی سفارش تیر سه شعبه‌ای می‌داد

دعا برای سرِ شیر‌خواره می‌کردم

 

غریب‌تر ز دلم، روزگار چون می‌خواست

به کودکان غریبم، اشاره می‌کردم

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×