مشخصات شعر

مسافر سرگردان

باز این چه نواست؟ وز کجا می‌آید؟

کاین نغمه‌ به گوش، آشنا می‌آید

 

یا رب! چه غبار دل‌نشینی است! که باز

بر لوح دل از خاطره‌ها می‌آید

 

این کیست که از قصّۀ پُر غصّۀ او

غم‌های دگر به انتها می‌آید؟

 

این کیست که بر پردۀ دل، چنگ زند؟

کز شور غمش، دل به نوا می‌آید

 

این کیست که هر جا گذرد، هم‌چو بهار

بوی گل سرخ، از فضا می‌آید؟

 

این کیست که حجّ خویش ناکرده تمام؟

«لبّیک» به لب، به نینوا می‌آید

 

از شهر نبی، مسافری سرگردان

با قافله‌‌اش به کربلا می‌آید

 

این عاشق سرگشته حسین است، حسین

کاین ‌‌جا به مشیّت خدا می‌آید

 

این ذبح عظیم است که از بیت خدا

با جمله عزیزان به منا می‌آید

 

اکبر به شتاب از پی «ثارالله»

با قلب حسین، پابه‌پا می‌آید

 

قاسم که در این سفر به جای حسن است

آمد به نظر که مجتبی می‌آید

 

عبّاس به پاس محمل خواهر خویش

چون سایه‌ی زینب ز قفا می‌آید

 

گر جنگ و ستیز است، خدایا! در پیش

پس دختر زهرا به کجا می‌آید؟

 

کس نیست «حسانا»! که بپرسد ز رباب

با اصغر شش‌ماهه چرا می‌آید

 

مسافر سرگردان

باز این چه نواست؟ وز کجا می‌آید؟

کاین نغمه‌ به گوش، آشنا می‌آید

 

یا رب! چه غبار دل‌نشینی است! که باز

بر لوح دل از خاطره‌ها می‌آید

 

این کیست که از قصّۀ پُر غصّۀ او

غم‌های دگر به انتها می‌آید؟

 

این کیست که بر پردۀ دل، چنگ زند؟

کز شور غمش، دل به نوا می‌آید

 

این کیست که هر جا گذرد، هم‌چو بهار

بوی گل سرخ، از فضا می‌آید؟

 

این کیست که حجّ خویش ناکرده تمام؟

«لبّیک» به لب، به نینوا می‌آید

 

از شهر نبی، مسافری سرگردان

با قافله‌‌اش به کربلا می‌آید

 

این عاشق سرگشته حسین است، حسین

کاین ‌‌جا به مشیّت خدا می‌آید

 

این ذبح عظیم است که از بیت خدا

با جمله عزیزان به منا می‌آید

 

اکبر به شتاب از پی «ثارالله»

با قلب حسین، پابه‌پا می‌آید

 

قاسم که در این سفر به جای حسن است

آمد به نظر که مجتبی می‌آید

 

عبّاس به پاس محمل خواهر خویش

چون سایه‌ی زینب ز قفا می‌آید

 

گر جنگ و ستیز است، خدایا! در پیش

پس دختر زهرا به کجا می‌آید؟

 

کس نیست «حسانا»! که بپرسد ز رباب

با اصغر شش‌ماهه چرا می‌آید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×