مشخصات شعر

بیشۀ شیران

ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران

افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران

 

جاری شده از کرب و بلا آمده وآنگاه

آمیخته با خون سیاووش در ایران

 

تو اختر سرخی که به انگیزۀ تکثیر

ترکید بر آیینۀ خورشید‌ ضمیران

 

ای جوهرِ سرداریِ سرهایِ بریده

وی اصل نمیرندگیّ نسل نمیران

 

خرگاه تو می‌سوخت در اندیشۀ تاریخ

هربار که آتش زده شد بیشۀ شیران

 

آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب

نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟

 

و آن روز که با بیرقی از یک سرِ بی‌تن

تا شام شدی قافله‌سالار اسیران

 

تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند

باید که ز خون تو بنوشند کویران

 

تا اندکی از حق سخن را بگزارند

باید که به خونت بنگارند دبیران

 

حدِّ تو رثا نیست، عزای تو حماسه ست

ای کاسته از شأن تو از این معرکه‌گیران

بیشۀ شیران

ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران

افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران

 

جاری شده از کرب و بلا آمده وآنگاه

آمیخته با خون سیاووش در ایران

 

تو اختر سرخی که به انگیزۀ تکثیر

ترکید بر آیینۀ خورشید‌ ضمیران

 

ای جوهرِ سرداریِ سرهایِ بریده

وی اصل نمیرندگیّ نسل نمیران

 

خرگاه تو می‌سوخت در اندیشۀ تاریخ

هربار که آتش زده شد بیشۀ شیران

 

آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب

نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟

 

و آن روز که با بیرقی از یک سرِ بی‌تن

تا شام شدی قافله‌سالار اسیران

 

تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند

باید که ز خون تو بنوشند کویران

 

تا اندکی از حق سخن را بگزارند

باید که به خونت بنگارند دبیران

 

حدِّ تو رثا نیست، عزای تو حماسه ست

ای کاسته از شأن تو از این معرکه‌گیران

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×