مشخصات شعر

خون دیده

ای در غمت، همین نه دو عالم گریسته!

چندین هزار عالم و آدم گریسته

 

عالم چگونه بر تو نگرید؟ کز این عزا

جدّ تو، مهتر همه عالم گریسته

 

نامت کنایتی است که تا رفته بر زبان

سنگ ار شنیده زار، نم غم گریسته

 

تنها نه روح نوح بُوَد بر تو نوحه‌گر

کارواح انبیا همه با هم گریسته

 

ادریس و شیث و یوشع و داوود و هود و لوط

الیاس و خضر و صالح و آدم گریسته

 

در صحن خلد، موسی عمران شکسته‌دل

در بام چرخ، عیسی مریم گریسته

 

تا کعبه دید هجر تو، ای مستجار دین!

خیف و منا و مشعر و زمزم گریسته

 

پیوندِ تارِ اشک، دمی نگْسلد ز هم

آری دو دیده بر تو دمادم گریسته

 

صبح از چه آفتاب کند لاله‌گون، طلوع؟

خونابه بر هلال محرّم گریسته

 

بر زخم‌های کاری‌‌ات، این چشم خون‌فشان

هر چند بیش گریه کند، کم گریسته

 

چون ذرّه ذرّه را دل از این غصّه، خون بُوَد

آیا روان فاطمه زین غصّه چون بُوَد؟

 

خون دیده

ای در غمت، همین نه دو عالم گریسته!

چندین هزار عالم و آدم گریسته

 

عالم چگونه بر تو نگرید؟ کز این عزا

جدّ تو، مهتر همه عالم گریسته

 

نامت کنایتی است که تا رفته بر زبان

سنگ ار شنیده زار، نم غم گریسته

 

تنها نه روح نوح بُوَد بر تو نوحه‌گر

کارواح انبیا همه با هم گریسته

 

ادریس و شیث و یوشع و داوود و هود و لوط

الیاس و خضر و صالح و آدم گریسته

 

در صحن خلد، موسی عمران شکسته‌دل

در بام چرخ، عیسی مریم گریسته

 

تا کعبه دید هجر تو، ای مستجار دین!

خیف و منا و مشعر و زمزم گریسته

 

پیوندِ تارِ اشک، دمی نگْسلد ز هم

آری دو دیده بر تو دمادم گریسته

 

صبح از چه آفتاب کند لاله‌گون، طلوع؟

خونابه بر هلال محرّم گریسته

 

بر زخم‌های کاری‌‌ات، این چشم خون‌فشان

هر چند بیش گریه کند، کم گریسته

 

چون ذرّه ذرّه را دل از این غصّه، خون بُوَد

آیا روان فاطمه زین غصّه چون بُوَد؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×