مشخصات شعر

قیامت موعود

 

افتاد شام‌گه به کنار افق، نگون

خور، چون سر بریده از این طشتِ واژگون

 

افکنْد چرخ، مغفر زرّین و از شفق

در خون کشید، دامن خفتانِ نیل‌گون

 

اجزای روزگار ز بس دید انقلاب

گردید خاک بی‌حرکت، چرخ بی‌سکون

 

کَند اُمّهات اربعه ز آبای سبعه، دل

گفتی خلل فتاد به ترکیب کاف و نون

 

آماده‌ی قیامت موعود هرکسی

کایزد وفا به وعده مگر می‌کند کنون؟

 

گفتم محرّم است و نمود از شفق هلال

چون ناخنی که غم‌زده آلایدش به خون

 

یا گوشواره‌ای که سپهرش ز گوش عرش

هر ساله در عزای شه دین کند برون

 

یا ساغری است، پیش لب آورده، آفتاب

بر یاد شاه تشنه‌لبان کرده سرنگون

 

جان امیر بدر و روان شه حنین

سالار سروران سر از تن جدا، حسین

 

قیامت موعود

 

افتاد شام‌گه به کنار افق، نگون

خور، چون سر بریده از این طشتِ واژگون

 

افکنْد چرخ، مغفر زرّین و از شفق

در خون کشید، دامن خفتانِ نیل‌گون

 

اجزای روزگار ز بس دید انقلاب

گردید خاک بی‌حرکت، چرخ بی‌سکون

 

کَند اُمّهات اربعه ز آبای سبعه، دل

گفتی خلل فتاد به ترکیب کاف و نون

 

آماده‌ی قیامت موعود هرکسی

کایزد وفا به وعده مگر می‌کند کنون؟

 

گفتم محرّم است و نمود از شفق هلال

چون ناخنی که غم‌زده آلایدش به خون

 

یا گوشواره‌ای که سپهرش ز گوش عرش

هر ساله در عزای شه دین کند برون

 

یا ساغری است، پیش لب آورده، آفتاب

بر یاد شاه تشنه‌لبان کرده سرنگون

 

جان امیر بدر و روان شه حنین

سالار سروران سر از تن جدا، حسین

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×