مشخصات شعر

برادرم دریاب (به مناسبت تاسوعای حسینی)

نه آب آمده نه آبرو گذاشته‌اند

حدود دین خدا را فرو گذاشته‌اند

 

نماز خون خدا با تیمم و این قوم

چه‌قدر مَشک برای وضو گذاشته‌اند

 

عمو از این همه مشکی که آمده خیمه

از اصغر است همان را که رو گذاشته‌اند

 

هنوز شانه‌به‌دست است دختری در دشت

مردد است برای تو مو گذاشته‌‌اند؟

 

چه قدر تیر که از جنگ با علی‌اکبر

ذخیره کرده برای عمو گذاشته‌اند

 

چگونه داد زدی: «ای برادرم دریاب»!

مگر برای تو اصلاً گلو گذاشته‌اند؟

برادرم دریاب (به مناسبت تاسوعای حسینی)

نه آب آمده نه آبرو گذاشته‌اند

حدود دین خدا را فرو گذاشته‌اند

 

نماز خون خدا با تیمم و این قوم

چه‌قدر مَشک برای وضو گذاشته‌اند

 

عمو از این همه مشکی که آمده خیمه

از اصغر است همان را که رو گذاشته‌اند

 

هنوز شانه‌به‌دست است دختری در دشت

مردد است برای تو مو گذاشته‌‌اند؟

 

چه قدر تیر که از جنگ با علی‌اکبر

ذخیره کرده برای عمو گذاشته‌اند

 

چگونه داد زدی: «ای برادرم دریاب»!

مگر برای تو اصلاً گلو گذاشته‌اند؟

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×