- تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
- بازدید: ۴۵۳
- شماره مطلب: ۳۹۷۴
-
چاپ
مقدّم و مؤخّر
هر سال چون به دوران، ماه محرّم آید
در قلب مستمندان، غم بر سر غم آید
از نینوای معشوق، بشْنو نوای عشّاق
کز پردۀ حسینی، گه زیر و گه بم آید
سرهای شهسواران، بینی به نی، سواران
چون مهچههای تابان، کز فرق پرچم آید
وندر میان سرها، یک سر بلندتر هست
کز موی مُشکفامش، بوی سپرغم آید
گر در سبیل وصلش، جمعی قتیل دیدی
ای باد! این مبادا، کز تو یکی دم آید!
وقتی به بوی مویش، نائل شدی به رویش
از عاشقان کویش، یادت ز من هم آید
در هر ترنّم تو، او را دو صد تبسّم
از تو اگر یکی دم، از او دمادم آید
زآن سر تو را به هر جا، سرّی شود هویدا
کاندر شهامت او، برهان اعظم آید
گاهی چو رأس یحیی، در طشت زر درآید
گاهی چو نفس یوسف، در عرض دِرهم آید
گاهی به دیر ترسا، همدم شود به عیسی
گه بر شجر به موسی، همراز و همدم آید
آیا شنیده باشی؟ کز پیروان دینی
بر پیشوای آن دین، این ظلم مبرم آید
صاحب حرم بکشتند، آنان که در شریعت
جایز نمیشمردند، صید حرم، رم آید
در ماتمش نه تنها، من نالم و «رفاهی»
کز ماه تا به ماهی، فریاد ماتم آید
مقدّم و مؤخّر
هر سال چون به دوران، ماه محرّم آید
در قلب مستمندان، غم بر سر غم آید
از نینوای معشوق، بشْنو نوای عشّاق
کز پردۀ حسینی، گه زیر و گه بم آید
سرهای شهسواران، بینی به نی، سواران
چون مهچههای تابان، کز فرق پرچم آید
وندر میان سرها، یک سر بلندتر هست
کز موی مُشکفامش، بوی سپرغم آید
گر در سبیل وصلش، جمعی قتیل دیدی
ای باد! این مبادا، کز تو یکی دم آید!
وقتی به بوی مویش، نائل شدی به رویش
از عاشقان کویش، یادت ز من هم آید
در هر ترنّم تو، او را دو صد تبسّم
از تو اگر یکی دم، از او دمادم آید
زآن سر تو را به هر جا، سرّی شود هویدا
کاندر شهامت او، برهان اعظم آید
گاهی چو رأس یحیی، در طشت زر درآید
گاهی چو نفس یوسف، در عرض دِرهم آید
گاهی به دیر ترسا، همدم شود به عیسی
گه بر شجر به موسی، همراز و همدم آید
آیا شنیده باشی؟ کز پیروان دینی
بر پیشوای آن دین، این ظلم مبرم آید
صاحب حرم بکشتند، آنان که در شریعت
جایز نمیشمردند، صید حرم، رم آید
در ماتمش نه تنها، من نالم و «رفاهی»
کز ماه تا به ماهی، فریاد ماتم آید