مشخصات شعر

دو زمزم

کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد

چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد

 

هر کجا مُلک خدا هست، حسینیّۀ توست

هر که را می‌نگرم، شور محرّم دارد

 

نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورۀ سال

کعبه با یاد غمت، جامۀ ماتم دارد

 

روضه‌خوانِ تو خدا، گریه‌کنِ تو آدم

اشک، ارثی است که ذریّۀ آدم دارد

 

نازم آن کشته! که تا صبح قیامت زنده است

سلطنت هم‌چو خدا، در دل عالم دارد

 

اشک در ماتم تو بس که عزیز است، حسین!

جای در چشم رسولان مکرّم دارد

 

جگرم زخمیِ آن کشته که زخمِ بدنش

هر دم از زخمِ دگر، دارو و مرهم دارد

 

می‌کند آتش دریای غضب را خاموش

هر که در دیدۀ خود، یک نم از این یم دارد

 

روز محشر نفروشد، به دو صد باغ بهشت

هر که یک میوه ز نخلِ تر «میثم» دارد

 

دو زمزم

کعبه، یک زمزم اگر در همه عالم دارد

چشم عشّاق تو نازم! که دو زمزم دارد

 

هر کجا مُلک خدا هست، حسینیّۀ توست

هر که را می‌نگرم، شور محرّم دارد

 

نه محرّم، نه صفر، بلکه همه دورۀ سال

کعبه با یاد غمت، جامۀ ماتم دارد

 

روضه‌خوانِ تو خدا، گریه‌کنِ تو آدم

اشک، ارثی است که ذریّۀ آدم دارد

 

نازم آن کشته! که تا صبح قیامت زنده است

سلطنت هم‌چو خدا، در دل عالم دارد

 

اشک در ماتم تو بس که عزیز است، حسین!

جای در چشم رسولان مکرّم دارد

 

جگرم زخمیِ آن کشته که زخمِ بدنش

هر دم از زخمِ دگر، دارو و مرهم دارد

 

می‌کند آتش دریای غضب را خاموش

هر که در دیدۀ خود، یک نم از این یم دارد

 

روز محشر نفروشد، به دو صد باغ بهشت

هر که یک میوه ز نخلِ تر «میثم» دارد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×