مشخصات شعر

قتیل قبله

ندیدم هر چه گشتم، کوچه‌کوچه، ردّ‌ِ پایت را

چه می‌شد؟ کاش می‌شد! بشنوم من‌ هم صدایت را

 

قتیلِ قبله! دردت را بلاگردانِ دیرینم

چه می‌شد؟ کاش می‌شد! تا سپر باشم بلایت را

 

ندیدم، با تمام چشم گشتم، چشم‌هایم کور

تمام عمر هم هرگز نخواهم دید، جایت را

 

تو ‌را روشن نخواهم دید، می‌دانم ولی یک ‌شب

بیا در خواب من، شاید ببینم خیمه‌هایت را

 

دعا کن پردۀ گوشم بلرزد یک صدا ناگاه

خجالت می‌کشم، نشنیده‌ام بانگ رسایت را

 

دعا کن قسمتم باشد، تماشایت شبی در خواب

دعا تو، استجابت تو، اجابت کن دعایت را

 

رقیّه، خیمۀ آتش، سکینه، قاسمِ مجروح

بگریَم وارثِ عصمت! کدامین ماجرایت را؟

 

خدا در سوگ تو خورشید را ناگاه پنهان کرد

کی‌ام من؟ تا بگیرم،‌ ای خدا را خون! عزایت را

 

زبانم را به مَدحت باز کردی، لطف کردی، آه!

ندیدم، کاش می‌شد! تا ببینم کربلایت را

 

قتیل قبله

ندیدم هر چه گشتم، کوچه‌کوچه، ردّ‌ِ پایت را

چه می‌شد؟ کاش می‌شد! بشنوم من‌ هم صدایت را

 

قتیلِ قبله! دردت را بلاگردانِ دیرینم

چه می‌شد؟ کاش می‌شد! تا سپر باشم بلایت را

 

ندیدم، با تمام چشم گشتم، چشم‌هایم کور

تمام عمر هم هرگز نخواهم دید، جایت را

 

تو ‌را روشن نخواهم دید، می‌دانم ولی یک ‌شب

بیا در خواب من، شاید ببینم خیمه‌هایت را

 

دعا کن پردۀ گوشم بلرزد یک صدا ناگاه

خجالت می‌کشم، نشنیده‌ام بانگ رسایت را

 

دعا کن قسمتم باشد، تماشایت شبی در خواب

دعا تو، استجابت تو، اجابت کن دعایت را

 

رقیّه، خیمۀ آتش، سکینه، قاسمِ مجروح

بگریَم وارثِ عصمت! کدامین ماجرایت را؟

 

خدا در سوگ تو خورشید را ناگاه پنهان کرد

کی‌ام من؟ تا بگیرم،‌ ای خدا را خون! عزایت را

 

زبانم را به مَدحت باز کردی، لطف کردی، آه!

ندیدم، کاش می‌شد! تا ببینم کربلایت را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×