مشخصات شعر

کاروان سالار

از جگر نالید«کلثوم» ملول

کای مدینه! هان! مکن ما را قبول

 

از تو ما روزی که بربستیم بار

هم‌عنان بودیم با اهل و تبار

 

بود میرکاروان، سالار کون

هم‌رکابش قاسم و عبّاس و عون

 

اکبر، آن رعناجوان گل‌عذار

اصغر، آن نورَسته طفل شیرخوار

 

آمدیمت با دل تنگ و حزین

نه رجالی مانده باقی، نه بنین

 

هم ز ره رفتند،آن جمع ملول

تا به نزد مرقد پاک رسول

 

از فغان بانوان محترم

آمد اندر لرزه، ارکان حرم

 

شد بر افلاک از زمین، شور نشور

سر برآوردند حوران از قصور

 

قدسیان اندر فلک، گریان همه

سینه‌ها از تاب دل، بریان همه

 

اهل یثرب، جامۀ نیلی به بر

اشک‌ریزان، خاک‌بیزان، سر به سر

کاروان سالار

از جگر نالید«کلثوم» ملول

کای مدینه! هان! مکن ما را قبول

 

از تو ما روزی که بربستیم بار

هم‌عنان بودیم با اهل و تبار

 

بود میرکاروان، سالار کون

هم‌رکابش قاسم و عبّاس و عون

 

اکبر، آن رعناجوان گل‌عذار

اصغر، آن نورَسته طفل شیرخوار

 

آمدیمت با دل تنگ و حزین

نه رجالی مانده باقی، نه بنین

 

هم ز ره رفتند،آن جمع ملول

تا به نزد مرقد پاک رسول

 

از فغان بانوان محترم

آمد اندر لرزه، ارکان حرم

 

شد بر افلاک از زمین، شور نشور

سر برآوردند حوران از قصور

 

قدسیان اندر فلک، گریان همه

سینه‌ها از تاب دل، بریان همه

 

اهل یثرب، جامۀ نیلی به بر

اشک‌ریزان، خاک‌بیزان، سر به سر

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×