مشخصات شعر

مدح حضرت علی‌اکبر (ع)

چسان[1] لیلا کند درمان درد بی‌مداوا را؟

چگونه بی‌تو خواهد رفت راه شام و بطحا را؟

 

شبیه خاتم پیغمبرانی، ای علی‌اکبر!

تجلّی کرد انوار رخت در طور، موسی را

 

هزاران یوسف مصری شود بر درگهت چاکر

اگر افشان کنی بر چهره‌ات زلف چلیپا را

 

دلم دیوانۀ زنجیر زلفت‌ شد، ترحّم کن

چگونه بی‌رخت آرد به صبح این شام یلدا را؟

 

از آن افزونی حُسنی که رویت داشت، دانستم

که مجنون می‌کنی از عشق خود بی‌چاره لیلا را[2]

 

نه تنها لیلی از هجر رخت گردیده دیوانه

فراق روی تو بُرد از جهان، صبر و شکیبا را

 

نه تنها قدّ شه خم گشت از قتل تو چون شاهی

پریشان کرده‌ای زین ماجرا در خلد، زهرا را

 

اگر محراب ابرویت به یاد زاهدان افتد

نخواهد سجده کردن قبلۀ خود یا کلیسا را

 

دو چشمان سیاهت گشت صیاد دل و دینم

نکرده این چنین صیّاد، صید، آهوی صحرا را

 

شده مات از رخت، ای شه‌سوار عرصۀ محشر!

عزیز مصری؛ آخر دست‌گیری کن زلیخا را

 

دل «فرخنده» دایم آرزوی وصل تو دارد

به جان اصغر شیرین‌زبان! مشکن دل ما را

 

 


[1]. نسخۀ مرجع: چنان (با توجّه به معنی تصحیح شد).

[2]. یادآور این بیت از «حافظ»:

من از آن حُسن روزافزون که یوسف داشت، دانستم        که عشق از پردۀ عصمت برون آرد زلیخا را

مدح حضرت علی‌اکبر (ع)

چسان[1] لیلا کند درمان درد بی‌مداوا را؟

چگونه بی‌تو خواهد رفت راه شام و بطحا را؟

 

شبیه خاتم پیغمبرانی، ای علی‌اکبر!

تجلّی کرد انوار رخت در طور، موسی را

 

هزاران یوسف مصری شود بر درگهت چاکر

اگر افشان کنی بر چهره‌ات زلف چلیپا را

 

دلم دیوانۀ زنجیر زلفت‌ شد، ترحّم کن

چگونه بی‌رخت آرد به صبح این شام یلدا را؟

 

از آن افزونی حُسنی که رویت داشت، دانستم

که مجنون می‌کنی از عشق خود بی‌چاره لیلا را[2]

 

نه تنها لیلی از هجر رخت گردیده دیوانه

فراق روی تو بُرد از جهان، صبر و شکیبا را

 

نه تنها قدّ شه خم گشت از قتل تو چون شاهی

پریشان کرده‌ای زین ماجرا در خلد، زهرا را

 

اگر محراب ابرویت به یاد زاهدان افتد

نخواهد سجده کردن قبلۀ خود یا کلیسا را

 

دو چشمان سیاهت گشت صیاد دل و دینم

نکرده این چنین صیّاد، صید، آهوی صحرا را

 

شده مات از رخت، ای شه‌سوار عرصۀ محشر!

عزیز مصری؛ آخر دست‌گیری کن زلیخا را

 

دل «فرخنده» دایم آرزوی وصل تو دارد

به جان اصغر شیرین‌زبان! مشکن دل ما را

 

 


[1]. نسخۀ مرجع: چنان (با توجّه به معنی تصحیح شد).

[2]. یادآور این بیت از «حافظ»:

من از آن حُسن روزافزون که یوسف داشت، دانستم        که عشق از پردۀ عصمت برون آرد زلیخا را

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×