مشخصات شعر

امام حسین (ع)

شهی دارم که بر در از ملایک، پاسبان دارد

هزاران عیسی گردون، غلام آستان دارد

 

رخ خورشید و مه پوشانْد انوار رخش، یارب!

جمالش مظهر حق است و نور حق، عیان دارد

 

ذخیره از برای امّتان در روز رستاخیز

هزاران گوهر یکتا و صد گنج نهان دارد

 

نه تنها محرم کوی شهادت گشت شاه عشق

به کوی عشق، هفتاد و دو تن قربانیان[1] دارد

 

فدایی هم‌چو مسلم، جعفر و عون است و عبدالله

سپه‌دار سپاهی هم‌چو عبّاس جوان دارد

 

چو اصغر غنچۀ نشکفته اندر گلشن ایمان

چو اکبر سروی اندر روضۀ باغ جنان دارد

 

خمیده گشته قدّ شاه از ناکامی اکبر

ز داغ قاسم ناشاد، چشمی خون‌فشان دارد

 

ز کینه آب را بستند بر روی حریم شاه

دلی غرقه به خون از خولی و شمر و سنان دارد

 

فلک زد آتشی با دست دشمن بر خیام شه

هزاران غصّه از بی‌یاری خرگاهیان دارد

 

نه تنها سر به نی بنهاده از بهر رضای دوست

تنی پامال از سمّ ستور دشمنان دارد

 

شده انوار رویش، ره‌نمای رهروان عشق

به نوک نیزه بر فرق اسیران، سایبان دارد

 

نهاده سر به طشت زر به مهمان‌خانۀ دشمن

به جای آب بر لب، جای چوب خیزران دارد

 

چه لایق هست «فرخنده» نماید مدح آن شه را؟

چو خلّاق جهان، شاه شهیدان مدح‌خوان دارد

 

 


[1]. تطابق صفت و موصوف (از نظر مفرد و جمع بودن) در قدیم استفاده می­‌شده است.

امام حسین (ع)

شهی دارم که بر در از ملایک، پاسبان دارد

هزاران عیسی گردون، غلام آستان دارد

 

رخ خورشید و مه پوشانْد انوار رخش، یارب!

جمالش مظهر حق است و نور حق، عیان دارد

 

ذخیره از برای امّتان در روز رستاخیز

هزاران گوهر یکتا و صد گنج نهان دارد

 

نه تنها محرم کوی شهادت گشت شاه عشق

به کوی عشق، هفتاد و دو تن قربانیان[1] دارد

 

فدایی هم‌چو مسلم، جعفر و عون است و عبدالله

سپه‌دار سپاهی هم‌چو عبّاس جوان دارد

 

چو اصغر غنچۀ نشکفته اندر گلشن ایمان

چو اکبر سروی اندر روضۀ باغ جنان دارد

 

خمیده گشته قدّ شاه از ناکامی اکبر

ز داغ قاسم ناشاد، چشمی خون‌فشان دارد

 

ز کینه آب را بستند بر روی حریم شاه

دلی غرقه به خون از خولی و شمر و سنان دارد

 

فلک زد آتشی با دست دشمن بر خیام شه

هزاران غصّه از بی‌یاری خرگاهیان دارد

 

نه تنها سر به نی بنهاده از بهر رضای دوست

تنی پامال از سمّ ستور دشمنان دارد

 

شده انوار رویش، ره‌نمای رهروان عشق

به نوک نیزه بر فرق اسیران، سایبان دارد

 

نهاده سر به طشت زر به مهمان‌خانۀ دشمن

به جای آب بر لب، جای چوب خیزران دارد

 

چه لایق هست «فرخنده» نماید مدح آن شه را؟

چو خلّاق جهان، شاه شهیدان مدح‌خوان دارد

 

 


[1]. تطابق صفت و موصوف (از نظر مفرد و جمع بودن) در قدیم استفاده می­‌شده است.

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×