مشخصات شعر

مصیبت اربعین (۱)

کاروانی است کز او سوز درا می‏‌آید

این درا بین که چه با شور و نوا می‌‏آید

 

کربلا بار دگر کرببلای دگر است

زینب غم‌زده از شام بلا می‌‏آید

 

کاروانی است پدر کشته، برادر داده

کز سفر بهر طواف شهدا می‏‌آید

 

زینب غم‌زده از قید اسارت، آزاد

بر سر قبر حسین، نوحه‌‏سرا می‌‏آید

 

امّ کلثوم سوی علقمه با حالت زار

بر سر تربت بدر سُعدا می‏‌آید

 

امّ لیلای جوان‌‏مرده ز ویرانۀ شام

بر سر تربت اکبر به بکا می‌‏آید

 

قاسم از مادر خود نجمه کند استقبال

یک جوان داده و با قدّ دو تا می‌آید

 

وا مصیبت! که سکینه به سر قبر پدر

ذکر لب، وا ابتا! وا ابتا! می‌‏آید

 

گوی با اصغر لب‏ تشنه مخور حسرت شیر

هان! رباب آید و بر درد، دوا می‌‏آید

 

گفت جابر به غلامش: نگر این قافله چیست؟

کاروان غم و زاری ز کجا می‏‌آید؟

 

شد عطیّه چو خبردار، کشید آه و بگفت:

خیز جابر! که شه ارض و سما می‏‌آید

 

چارمین حجّت خلّاق جهان، فخر عباد

با حریم شه بطحا به نوا می‌‏آید

 

خیز جابر که سزاوارترین زوّار

عترت فاطمه و شیر خدا می‌‏آید

 

زینب و سیّد سجّاد و رباب و کلثوم

از ره شام، سوی دشت بلا می‌‏آید

 

اربعین است و بکش آه دمادم، «آذر»!

بر سر قبر حسین، آل عبا می‌‏آید

 

مصیبت اربعین (۱)

کاروانی است کز او سوز درا می‏‌آید

این درا بین که چه با شور و نوا می‌‏آید

 

کربلا بار دگر کرببلای دگر است

زینب غم‌زده از شام بلا می‌‏آید

 

کاروانی است پدر کشته، برادر داده

کز سفر بهر طواف شهدا می‏‌آید

 

زینب غم‌زده از قید اسارت، آزاد

بر سر قبر حسین، نوحه‌‏سرا می‌‏آید

 

امّ کلثوم سوی علقمه با حالت زار

بر سر تربت بدر سُعدا می‏‌آید

 

امّ لیلای جوان‌‏مرده ز ویرانۀ شام

بر سر تربت اکبر به بکا می‌‏آید

 

قاسم از مادر خود نجمه کند استقبال

یک جوان داده و با قدّ دو تا می‌آید

 

وا مصیبت! که سکینه به سر قبر پدر

ذکر لب، وا ابتا! وا ابتا! می‌‏آید

 

گوی با اصغر لب‏ تشنه مخور حسرت شیر

هان! رباب آید و بر درد، دوا می‌‏آید

 

گفت جابر به غلامش: نگر این قافله چیست؟

کاروان غم و زاری ز کجا می‏‌آید؟

 

شد عطیّه چو خبردار، کشید آه و بگفت:

خیز جابر! که شه ارض و سما می‏‌آید

 

چارمین حجّت خلّاق جهان، فخر عباد

با حریم شه بطحا به نوا می‌‏آید

 

خیز جابر که سزاوارترین زوّار

عترت فاطمه و شیر خدا می‌‏آید

 

زینب و سیّد سجّاد و رباب و کلثوم

از ره شام، سوی دشت بلا می‌‏آید

 

اربعین است و بکش آه دمادم، «آذر»!

بر سر قبر حسین، آل عبا می‌‏آید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×