مشخصات شعر

اشک عزا

به اهل ذکر بگو، مجلس دعا این‌جاست[1]

سعادت ار طلبی، راه و ره‌نما این‌جاست

 

برای حاجت خود رو مکن به بیگانه

بیا به بزم محبّت که آشنا این‌جاست

 

خدای را نتوان دید جز به چشم خِرَد[2]

ببین به دیدۀ حق‌بین، خدانما این‌جاست

 

به چشم دل اگر ای دوستان! نظاره کنید

ستاده فاطمه با جامۀ عزا این‌جاست

 

بریز اشک عزا بر حسین تشنه‌جگر

که اشک دیده فرو ریختن روا این‌جاست

 

بنال «کرببلایی»! به اشک و آه بگوی

شفیع روز قیامت برای ما این‌جاست

 


[1]. راهیان نور، ص 155.

[2]. وامی از مطلع قصیدۀ معروف «غافل مازندرانی»: خدای را نتوان دید جز به چشم رسول                          رسول را نبود نور چشم، غیر بتول

اشک عزا

به اهل ذکر بگو، مجلس دعا این‌جاست[1]

سعادت ار طلبی، راه و ره‌نما این‌جاست

 

برای حاجت خود رو مکن به بیگانه

بیا به بزم محبّت که آشنا این‌جاست

 

خدای را نتوان دید جز به چشم خِرَد[2]

ببین به دیدۀ حق‌بین، خدانما این‌جاست

 

به چشم دل اگر ای دوستان! نظاره کنید

ستاده فاطمه با جامۀ عزا این‌جاست

 

بریز اشک عزا بر حسین تشنه‌جگر

که اشک دیده فرو ریختن روا این‌جاست

 

بنال «کرببلایی»! به اشک و آه بگوی

شفیع روز قیامت برای ما این‌جاست

 


[1]. راهیان نور، ص 155.

[2]. وامی از مطلع قصیدۀ معروف «غافل مازندرانی»: خدای را نتوان دید جز به چشم رسول                          رسول را نبود نور چشم، غیر بتول

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×