مشخصات شعر

تنهاترین مسافر شب گرد کوفه بود

آن روز کوفه حال و هوایی غریب داشت

وقتی نگاه‌ها همه بوی فریب داشت

 

تنهاترین مسافر شب گرد کوفه بود

آن زائری که همره خود عطر سیب داشت

 

وقت عبور از صف آهنگران شهر

بر روی لب ترنم أمن یجیب داشت

 

با دیدن سه شعبه و سر نیزه‌هایشان

دیگر خبر ز روضۀ شیب الخضیب داشت

 

مجنون و سر سپردۀ مولای خویش بود

یعنی تنش برای جراحت شکیب داشت

 

دارالإماره تشنۀ خون شهید بود

آن روز کوفه حال و هوایی غریب داشت

 

پیوست عاقبت سر او با سر امام

در کاروان کرببلا هم نصیب داشت

تنهاترین مسافر شب گرد کوفه بود

آن روز کوفه حال و هوایی غریب داشت

وقتی نگاه‌ها همه بوی فریب داشت

 

تنهاترین مسافر شب گرد کوفه بود

آن زائری که همره خود عطر سیب داشت

 

وقت عبور از صف آهنگران شهر

بر روی لب ترنم أمن یجیب داشت

 

با دیدن سه شعبه و سر نیزه‌هایشان

دیگر خبر ز روضۀ شیب الخضیب داشت

 

مجنون و سر سپردۀ مولای خویش بود

یعنی تنش برای جراحت شکیب داشت

 

دارالإماره تشنۀ خون شهید بود

آن روز کوفه حال و هوایی غریب داشت

 

پیوست عاقبت سر او با سر امام

در کاروان کرببلا هم نصیب داشت

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×