مشخصات شعر

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو

 

 از خار، گرچه گرد حرم پاک کرده‌ای
تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو...

 

خون، گوشواره‌ها زده بر گوش‌هایمان
صد بغض مانده جای گلوبند در گلو

 

تنها گذاشتیم تنت را و می‌رویم
اما سر تو همسفر ماست کو به کو

 

 بی‌تاب نیستیم ... خداحافظت پدر!
بی‌آب نیستیم ... خداحافظت عمو!

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو

ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو

 

 از خار، گرچه گرد حرم پاک کرده‌ای
تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو...

 

خون، گوشواره‌ها زده بر گوش‌هایمان
صد بغض مانده جای گلوبند در گلو

 

تنها گذاشتیم تنت را و می‌رویم
اما سر تو همسفر ماست کو به کو

 

 بی‌تاب نیستیم ... خداحافظت پدر!
بی‌آب نیستیم ... خداحافظت عمو!

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×