مشخصات شعر

تو لطف کردی و گفتی که ذاکرت باشم

تمام عشق من این است شاعرت باشم

وَ با دو پای پیاده مسافرت باشم


چه می­‌شود که شب اربعین حرم آیم؟
کبوترت بشوم، آه! زائرت باشم

صدای من که به دردی نمی‌خورد ارباب
تو لطف کردی و گفتی که ذاکرت باشم

صدای ینصرنی‌ات هنوز می‌پیچد
وَ آرزوی من است ناصرت باشم

اگر شما بپذیری چه ترس از این که
به فکر قبر و قیامت وَ آخرت باشم؟

حسیـن! حضرت آقا! خودت که می‌دانی
تمام عشق من این است شاعرت باشم...

تو لطف کردی و گفتی که ذاکرت باشم

تمام عشق من این است شاعرت باشم

وَ با دو پای پیاده مسافرت باشم


چه می­‌شود که شب اربعین حرم آیم؟
کبوترت بشوم، آه! زائرت باشم

صدای من که به دردی نمی‌خورد ارباب
تو لطف کردی و گفتی که ذاکرت باشم

صدای ینصرنی‌ات هنوز می‌پیچد
وَ آرزوی من است ناصرت باشم

اگر شما بپذیری چه ترس از این که
به فکر قبر و قیامت وَ آخرت باشم؟

حسیـن! حضرت آقا! خودت که می‌دانی
تمام عشق من این است شاعرت باشم...

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×