مشخصات شعر

مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام

صبا! برو به نجف، نزد بوتراب امشب

بگو بیا سوی شام از ره ثواب امشب

 

که گرد ماه ولا، انجم هدایت دین

به خواب رفته و لب­ تشنه بهر آب امشب

 

بگو به ماه که امشب بر این خرابه متاب

که روی خاک سیه خفته آفتاب امشب

 

شب است و ظلمت و هر دیده خواب رفته ولی

به چشم زینب غم­دیده نیست خواب امشب

 

ببین نماز شبم را نشسته می­‌خوانم

از آنکه نیست به جسمم توان و تاب امشب

 

سپس برو به حسینم بگو که ای شه دین!

سوی خرابۀ ما رو کن از شتاب امشب

 

ببین رقیّه سراغ پدر ز من گیرد

به حیرتم که چه گویم بر او جواب امشب

 

ز خواب جسته رقیّه که باب من به کجاست

کجا شد از بر این دل­ شکسته، باب امشب؟

 

دمی ز گریه و زاری نمی‌­شود آرام

ز دوری تو به دل دارد التهاب امشب

 

ز بس که سوختم از ناله­‌های جان­سوزش

دلم به حالت زارش شده کباب امشب

 

بیا که مشکل خود را به کس نمی­‌گوید

مگر دهی تو بر این مشکلش جواب امشب

 

مریز این قدر از دیده اشک غم، «شاهد»!

که ترسم آن که جهان را کنی خراب امشب

             

مصیبت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام

صبا! برو به نجف، نزد بوتراب امشب

بگو بیا سوی شام از ره ثواب امشب

 

که گرد ماه ولا، انجم هدایت دین

به خواب رفته و لب­ تشنه بهر آب امشب

 

بگو به ماه که امشب بر این خرابه متاب

که روی خاک سیه خفته آفتاب امشب

 

شب است و ظلمت و هر دیده خواب رفته ولی

به چشم زینب غم­دیده نیست خواب امشب

 

ببین نماز شبم را نشسته می­‌خوانم

از آنکه نیست به جسمم توان و تاب امشب

 

سپس برو به حسینم بگو که ای شه دین!

سوی خرابۀ ما رو کن از شتاب امشب

 

ببین رقیّه سراغ پدر ز من گیرد

به حیرتم که چه گویم بر او جواب امشب

 

ز خواب جسته رقیّه که باب من به کجاست

کجا شد از بر این دل­ شکسته، باب امشب؟

 

دمی ز گریه و زاری نمی‌­شود آرام

ز دوری تو به دل دارد التهاب امشب

 

ز بس که سوختم از ناله­‌های جان­سوزش

دلم به حالت زارش شده کباب امشب

 

بیا که مشکل خود را به کس نمی­‌گوید

مگر دهی تو بر این مشکلش جواب امشب

 

مریز این قدر از دیده اشک غم، «شاهد»!

که ترسم آن که جهان را کنی خراب امشب

             

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×