مشخصات شعر

بدون دست ز خون جبین گرفت وضو

ستارگان! همه در علقمه برید نماز

که اوفتاده در آنجا به خاک ماه حجاز

 

هزار حیف که در لحظۀ شهادت خود

نشد که دیده کند بر روی برادر باز

 

دو دست داد و خدا در عوض دو بالش داد

که در ریاض جنان با ملک کند پرواز

 

بدون دست ز خون جبین گرفت وضو

سر بریدۀ او نوک نیزه خواند نماز

 

ز تشنگان جگرش تشنه‌تر، جلال ببین

که کرد در دل دریا به آب دریا ناز

 

زدند تیر به چشمش دوباره چشم گشود

که دیدۀ تیر دوست گیرد باز

 

از آن شد به باب الحوایجی محشور

که دیده‌اند ز قبرش هزارها اعجاز

 

به خون پاک شهیدان قسم که در صف حشر

بود میان شهیدان مقام او ممتاز

 

حسین داشت ز سربازیش سرافرازی

سر سران جهان خاک پای این سرباز

 

چگونه مدح کند «میثم» آن شهیدی را

که مدح کرده خداوندگار بنده نواز

 

اگر روم به سر تربت مطهّر او

همین دو مصرع ترجیع را کنم ابراز

 

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس

سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس

بدون دست ز خون جبین گرفت وضو

ستارگان! همه در علقمه برید نماز

که اوفتاده در آنجا به خاک ماه حجاز

 

هزار حیف که در لحظۀ شهادت خود

نشد که دیده کند بر روی برادر باز

 

دو دست داد و خدا در عوض دو بالش داد

که در ریاض جنان با ملک کند پرواز

 

بدون دست ز خون جبین گرفت وضو

سر بریدۀ او نوک نیزه خواند نماز

 

ز تشنگان جگرش تشنه‌تر، جلال ببین

که کرد در دل دریا به آب دریا ناز

 

زدند تیر به چشمش دوباره چشم گشود

که دیدۀ تیر دوست گیرد باز

 

از آن شد به باب الحوایجی محشور

که دیده‌اند ز قبرش هزارها اعجاز

 

به خون پاک شهیدان قسم که در صف حشر

بود میان شهیدان مقام او ممتاز

 

حسین داشت ز سربازیش سرافرازی

سر سران جهان خاک پای این سرباز

 

چگونه مدح کند «میثم» آن شهیدی را

که مدح کرده خداوندگار بنده نواز

 

اگر روم به سر تربت مطهّر او

همین دو مصرع ترجیع را کنم ابراز

 

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس

سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×