مشخصات شعر

کنار علقمه دیدند آفتاب گرفت

حریم آل علی را ز اشک آب گرفت

عطش ز تشنه لبان لحظه لحظه تاب گرفت

 

پدر ز علقمه قامت خمیده بر می‌گشت

سکینه آمد و با گریه راه باب گرفت

 

بگفت یا ابتا اَینَ عمّی العبّاس

چه شد که چشم ز ما نجل بوتراب گرفت

 

سرشک دیدۀ بابا جواب او را داد

که ماه عارض سقّا ز خون خضاب گرفت

 

نشست در یم خون تا مه بنی هاشم

کنار علقمه دیدند آفتاب گرفت

 

حرم از این خبر آمادۀ اسیری شد

بنات فاطمه را سخت اضطراب گرفت

 

به گاهواره علی ناله‌ای کشید ز دل

که صبر و طاقت و آرام از رباب گرفت

 

سلام بحر به لب‌های خشک سقّایی

که تشنه در یم خون جا کنار آب گرفت

 

مدال نوکریش را گرفت از زهرا

زبان به منقبت و مدح آن جناب گرفت

 

خوشا کسی که سر قبر او به این سه سلام

که گفت مادر و از فاطمه جواب گرفت

 

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس

سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس

کنار علقمه دیدند آفتاب گرفت

حریم آل علی را ز اشک آب گرفت

عطش ز تشنه لبان لحظه لحظه تاب گرفت

 

پدر ز علقمه قامت خمیده بر می‌گشت

سکینه آمد و با گریه راه باب گرفت

 

بگفت یا ابتا اَینَ عمّی العبّاس

چه شد که چشم ز ما نجل بوتراب گرفت

 

سرشک دیدۀ بابا جواب او را داد

که ماه عارض سقّا ز خون خضاب گرفت

 

نشست در یم خون تا مه بنی هاشم

کنار علقمه دیدند آفتاب گرفت

 

حرم از این خبر آمادۀ اسیری شد

بنات فاطمه را سخت اضطراب گرفت

 

به گاهواره علی ناله‌ای کشید ز دل

که صبر و طاقت و آرام از رباب گرفت

 

سلام بحر به لب‌های خشک سقّایی

که تشنه در یم خون جا کنار آب گرفت

 

مدال نوکریش را گرفت از زهرا

زبان به منقبت و مدح آن جناب گرفت

 

خوشا کسی که سر قبر او به این سه سلام

که گفت مادر و از فاطمه جواب گرفت

 

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس

سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×