مشخصات شعر

حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست

چو دید تشنۀ لب‌های خشک او دریاست

به آب خیره شد و ناله‌اش ز دل بر خاست

 

که آب از چه نگردیدی از خجالت آب

تو موج می‌زنی و تشنه یوسف زهراست

 

زیک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر

ز یک طرف به حرم بانگ العطش بر پاست

 

قسم به فاطمه هرگز تو را نمی‌نوشم

که در تو عکس لب خشک سیّدالشّهداست

 

ز خون دیدۀ من روی موج خود بنویس

که از تمامی اطفال تشنه تر سقّاست

 

خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم

سکینه را که لبش خشک و دیده‌اش دریاست

 

درون بحر همه ماهیان به هم گویند

حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست

 

نوشته‌اند به لب‌های خشک من ز ازل

که تشنه کام گذشتن ز بحر شیوۀ ماست

 

ز شیرخواره برایت پیام آوردم

پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست؟

 

صدای نعرۀ دریا به گوش جان بشنو

که موج آب هم این طرفه بیت را گویاست

 

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس

سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس

حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست

چو دید تشنۀ لب‌های خشک او دریاست

به آب خیره شد و ناله‌اش ز دل بر خاست

 

که آب از چه نگردیدی از خجالت آب

تو موج می‌زنی و تشنه یوسف زهراست

 

زیک طرف تو زنی نعره از جگر در بحر

ز یک طرف به حرم بانگ العطش بر پاست

 

قسم به فاطمه هرگز تو را نمی‌نوشم

که در تو عکس لب خشک سیّدالشّهداست

 

ز خون دیدۀ من روی موج خود بنویس

که از تمامی اطفال تشنه تر سقّاست

 

خدا گواست که با چشم خویشتن دیدم

سکینه را که لبش خشک و دیده‌اش دریاست

 

درون بحر همه ماهیان به هم گویند

حسین تشنه و سیراب وحشی صحراست

 

نوشته‌اند به لب‌های خشک من ز ازل

که تشنه کام گذشتن ز بحر شیوۀ ماست

 

ز شیرخواره برایت پیام آوردم

پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست؟

 

صدای نعرۀ دریا به گوش جان بشنو

که موج آب هم این طرفه بیت را گویاست

 

سلام خالق منّان سلام خیر النّاس

سلام خیل شهیدان به حضرت عبّاس

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×