مشخصات شعر

اندوه عظیم

زن، رشک حور بود و تمنّای خود نداشت

چون آسمان، نظر به بلندای خود نداشت

 

اسمی عظیم بود، که چون رازِ سر به مُهر

در خانه‌ی علی، سَرِ افشای خود نداشت

 

«امّ‌البنین»، کنایه‌ای از شرمِ عاشقی است

کز حُجب، تابِ نامِ دل آرای خود نداشت

 

در پیش رویِ چار جگرگوشه‌ی بتول

آیینه بود و، چشم تماشای خود نداشت

 

زن؟ نه، هُمای عرش‌نشینی، که آشیان

جز کربلا، به وسعت پرهای خود نداشت

 

در راه عشق، چار پسر داده بُودُ لیک

بعد از حسین، میل تسلاّی خود نداشت

 

عمری به سوگ زیست، که عباس وقت مرگ

دستی برایِ یاریِ مولای خود نداشت

اندوه عظیم

زن، رشک حور بود و تمنّای خود نداشت

چون آسمان، نظر به بلندای خود نداشت

 

اسمی عظیم بود، که چون رازِ سر به مُهر

در خانه‌ی علی، سَرِ افشای خود نداشت

 

«امّ‌البنین»، کنایه‌ای از شرمِ عاشقی است

کز حُجب، تابِ نامِ دل آرای خود نداشت

 

در پیش رویِ چار جگرگوشه‌ی بتول

آیینه بود و، چشم تماشای خود نداشت

 

زن؟ نه، هُمای عرش‌نشینی، که آشیان

جز کربلا، به وسعت پرهای خود نداشت

 

در راه عشق، چار پسر داده بُودُ لیک

بعد از حسین، میل تسلاّی خود نداشت

 

عمری به سوگ زیست، که عباس وقت مرگ

دستی برایِ یاریِ مولای خود نداشت

۲ نظر
 
  • محمد حسین ۱۳۹۵/۱۲/۲۲

    درود بر اقای افشین اعلا

  • طاهره رمضانی ۱۳۹۵/۱۲/۲۲

    بسیار زیبا ......

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×