مشخصات شعر

در سوگ امّ‌البنین

از این به بعد، زنی سر تکان نخواهد داد

به خاطراتِ فروخُفته، جان نخواهد داد

 

زنی نخواهد گفت، از شجاعتِ پسرش

هوای گریه به پیر و جوان نخواهد داد

 

مگر جهانی، دیگر به پا نخواهد ماند؟

مگر بَلالی، دیگر اذان نخواهد داد؟

 

سوی نجف بپرید ای کبوتران بقیع!

که دیگری به شما آب و دان نخواهد داد

 

که بعد از این، دستی در مدینه، بانویی

که نوحه می‌خواند را نشان نخواهد داد

 

زنی نخواهد نالید و در هوای حسین

از آبِ چَشمِ تَرَش دانه‌تان نخواهد داد

 

زمین، غبارِ تَنَش را به برکتِ تنِ او

از این به بَعد، به هفت آسمان نخواهد داد

 

بقیع، با بُغضی تازه و غمی کهنه

به چشمِ عالَم و آدم، امان نخواهد داد

 

دریغ و دَرد که آن اُمِّ بی‌بنین، پس از این

به عاشقان، خبر از عاشقان نخواهد داد

 

دریغ و شرم که امروز، حضرت عباس

برای مادر، دستی تکان نخواهد داد

در سوگ امّ‌البنین

از این به بعد، زنی سر تکان نخواهد داد

به خاطراتِ فروخُفته، جان نخواهد داد

 

زنی نخواهد گفت، از شجاعتِ پسرش

هوای گریه به پیر و جوان نخواهد داد

 

مگر جهانی، دیگر به پا نخواهد ماند؟

مگر بَلالی، دیگر اذان نخواهد داد؟

 

سوی نجف بپرید ای کبوتران بقیع!

که دیگری به شما آب و دان نخواهد داد

 

که بعد از این، دستی در مدینه، بانویی

که نوحه می‌خواند را نشان نخواهد داد

 

زنی نخواهد نالید و در هوای حسین

از آبِ چَشمِ تَرَش دانه‌تان نخواهد داد

 

زمین، غبارِ تَنَش را به برکتِ تنِ او

از این به بَعد، به هفت آسمان نخواهد داد

 

بقیع، با بُغضی تازه و غمی کهنه

به چشمِ عالَم و آدم، امان نخواهد داد

 

دریغ و دَرد که آن اُمِّ بی‌بنین، پس از این

به عاشقان، خبر از عاشقان نخواهد داد

 

دریغ و شرم که امروز، حضرت عباس

برای مادر، دستی تکان نخواهد داد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×