مشخصات شعر

ماه و شهاب

از بین برکه‌ها، او دریا خطاب شد

دریای بکر برکه نبود، انتخاب شد

 

دریا ـ زنی که دامن آبی او فقط

گهوارۀ طلیعۀ ماه و شهاب شد

 

در دامن نجابت دریایی‌اش شکفت

ماه و دو چشم آینه‌ها خیس آب شد

 

ماهی که در برابر خورشید سر به زیر

ماهی که با برادر خود هم‌رکاب شد

 

... و زن ـ همان که آیۀ نام‌اش زمینی است

نازل برای مادری ماهتاب شد

 

پس ماه را به دامن خود پروراند تا

روزی که خواب‌ها همه خواب سراب شد

 

خورشید در محاصرۀ ابر ماند و بعد

ذهن زمان پر از عطش و التهاب شد

 

آن روز رأس ظهر عطش ماه سر زد و

قلب زمانه سخت پر از اضطراب شد

 

رودی حقیر خواست که با ماه پر شود

تا دست ردّ ماه رسید و جواب شد

 

ماهی که در طراوت دریا طلوع کرد

با جرعه‌های خشک عطش بی‌حساب شد

 

دریا به خون نشست ... ولی نه برای ماه

غرق غروب ظهرترین آفتاب شد

ماه و شهاب

از بین برکه‌ها، او دریا خطاب شد

دریای بکر برکه نبود، انتخاب شد

 

دریا ـ زنی که دامن آبی او فقط

گهوارۀ طلیعۀ ماه و شهاب شد

 

در دامن نجابت دریایی‌اش شکفت

ماه و دو چشم آینه‌ها خیس آب شد

 

ماهی که در برابر خورشید سر به زیر

ماهی که با برادر خود هم‌رکاب شد

 

... و زن ـ همان که آیۀ نام‌اش زمینی است

نازل برای مادری ماهتاب شد

 

پس ماه را به دامن خود پروراند تا

روزی که خواب‌ها همه خواب سراب شد

 

خورشید در محاصرۀ ابر ماند و بعد

ذهن زمان پر از عطش و التهاب شد

 

آن روز رأس ظهر عطش ماه سر زد و

قلب زمانه سخت پر از اضطراب شد

 

رودی حقیر خواست که با ماه پر شود

تا دست ردّ ماه رسید و جواب شد

 

ماهی که در طراوت دریا طلوع کرد

با جرعه‌های خشک عطش بی‌حساب شد

 

دریا به خون نشست ... ولی نه برای ماه

غرق غروب ظهرترین آفتاب شد

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×