مشخصات شعر

نگاه لطف

اینجا مزار فاطمه امّ‌البنین است

با مادری غمدیده مدفون زمین است

 

کامّ ابوالفضل است اینجا خفته در خاک

او همسر مولا امیرالمؤمنین است

 

اینجا نهاده سر به خاک غربت و غم

مظلومه‌ای کز مرگ گل‌هایش غمین است

 

گل‌های او را اشقیا پرپر نمودند

فرزند او فرزند زهرا را معین است

 

در دامنش پرورده سرداری چو عباس

آری چنین زن مادری شیر آفرین است

 

خون گریه کن ای زائر شهر مدینه

بنگر که اینجا با غمی افزون‌ قرین است

 

هم ناله با امّ‌البنین خون‌جگر شو

کز بار محنت خسته و زار و حزین است

 

شد جان او آزرده از رنج زمانه

بر سینه‌اش چون لاله داغی آتشین است

 

خاک مدینه حرمت او را نگهدار

کو اختر برج شرف بانوی دین است

 

ای زاده‌ی امّ‌البنین بر ما نظر کن

بر درگهت چشم امید زائرین است

 

اینجا مکان یأس و نومیدی نباشد

زیرا نگاه لطف تو بر ما یقین است

 

ای «محسن صافی» چه باکت از قیامت

کو شافع روز جزا و واپسین است

نگاه لطف

اینجا مزار فاطمه امّ‌البنین است

با مادری غمدیده مدفون زمین است

 

کامّ ابوالفضل است اینجا خفته در خاک

او همسر مولا امیرالمؤمنین است

 

اینجا نهاده سر به خاک غربت و غم

مظلومه‌ای کز مرگ گل‌هایش غمین است

 

گل‌های او را اشقیا پرپر نمودند

فرزند او فرزند زهرا را معین است

 

در دامنش پرورده سرداری چو عباس

آری چنین زن مادری شیر آفرین است

 

خون گریه کن ای زائر شهر مدینه

بنگر که اینجا با غمی افزون‌ قرین است

 

هم ناله با امّ‌البنین خون‌جگر شو

کز بار محنت خسته و زار و حزین است

 

شد جان او آزرده از رنج زمانه

بر سینه‌اش چون لاله داغی آتشین است

 

خاک مدینه حرمت او را نگهدار

کو اختر برج شرف بانوی دین است

 

ای زاده‌ی امّ‌البنین بر ما نظر کن

بر درگهت چشم امید زائرین است

 

اینجا مکان یأس و نومیدی نباشد

زیرا نگاه لطف تو بر ما یقین است

 

ای «محسن صافی» چه باکت از قیامت

کو شافع روز جزا و واپسین است

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×